charily

/ˈt͡ʃeərɪli//ˈt͡ʃeərɪli/

معنی: از روی احتیاط، با دقت
معانی دیگر: با احتیاط، مواظب (رجوع شود به: chary)

جمله های نمونه

1. I can even manage to imagine her charily pasting stamp and mood of content and expectation.
[ترجمه گوگل]حتی می‌توانم تصور کنم که مهر و روحیه محتوایی و انتظاری او را به طرز خیره‌کننده‌ای می‌چسباند
[ترجمه ترگمان]حتی می توانم تصورش را هم بکنم که مهر و احساسات و انتظارات او را به هم می چسباند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Charily they knew at what time the train passed their homes and they made it their business to stand along the railway, wave to complete strangers and cheer them up as they rushed towards Penang.
[ترجمه گوگل]آنها می‌دانستند قطار در چه ساعتی از خانه‌هایشان رد می‌شود و کار خود را بر این گذاشتند که در امتداد راه‌آهن بایستند، برای غریبه‌ها دست تکان دهند و در حالی که به سمت پنانگ می‌رفتند، آنها را شاد کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها می دانستند که قطار در چه زمانی از خانه های خود عبور می کند و آن ها کار خود را انجام داده اند تا در امتداد راه آهن بایستند، برای تکمیل غریبه ها دست تکان دهند و با عجله به سوی Penang حرکت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Second, the suggestions to the legal system of anti-takeover are to establish reasonable legal framework of anti-takeover and charily the legal principles of anti-takeover regulations.
[ترجمه گوگل]ثانیاً، پیشنهادات به نظام حقوقی ضد تصرف، ایجاد چارچوب قانونی معقول ضد تصرف و رعایت اصول حقوقی مقررات ضد تصرف است
[ترجمه ترگمان]دوم، پیشنهادها به سیستم قانونی برای تصاحب قانونی، ایجاد چارچوب قانونی منطقی برای تصاحب و نقض اصول حقوقی مقررات ضد تصاحب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Now they stretched themselves out on their elbows and began to puff, charily, and with slender confidence.
[ترجمه گوگل]حالا آنها خودشان را روی آرنج‌هایشان دراز کردند و شروع کردند به پف کردن، خیره‌کننده و با اعتماد به نفس ضعیفی
[ترجمه ترگمان]اکنون خود را روی آرنج هایش دراز کردند و با اطمینان و بااعتماد به نفس شروع به پک زدن کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But peace of mind - that is His final guerdon of approval, the fondest insignia of His love, He bestows it charily.
[ترجمه گوگل]اما آرامش خاطر - این آخرین نگهبان تأیید او است، دوست داشتنی ترین نشان عشق او، او آن را خیرخواهانه می بخشد
[ترجمه ترگمان]اما آرامش ذهن - یعنی پاداش نهایی عشق او، نشانه ای از عشق او، و آن را charily می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Talent and beauty He gives to many. Wealth is commonplace, fame not rare. But peace of mind—that is His final guerdon of approval, the fondest sign of His love. He bestows it charily.
[ترجمه گوگل]استعداد و زیبایی را به بسیاری می بخشد ثروت امری عادی است، شهرت کمیاب نیست اما آرامش خاطر - این آخرین نگهبان تأیید او، دوست‌داشتنی‌ترین نشانه عشق اوست آن را خیریه می بخشد
[ترجمه ترگمان]استعداد و زیبایی به خیلی ها می دهد ثروت مبتذل است، شهرت نادر نیست اما آرامش ذهن - که آخرین پاداش عشق اوست، نشانه محبوب عشق اوست او آن را charily می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

از روی احتیاط (قید)
cannily, warily, charily

با دقت (قید)
charily

انگلیسی به انگلیسی

• warily, cautiously

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : chariness
✅️ صفت ( adjective ) : chaty
✅️ قید ( adverb ) : charily

بپرس