charged with

پیشنهاد کاربران

لغت charged اگر با حرف اضافه with همراه شود به معنای متهم کردن است به مثال زیر دقت بفرمایید؛
They are both charged with conspiracy ( to make a plot ) to defraued ( decive ) an insurance company of $40, 000
آنها هر دو متهم هستند به تبانی جهت حقه زدن به شرکت بیمه به مبلغ ۴۰ هزار دلار.
عهده دار
مثال : a committee charged with authority to analyze “in the light of the objectives of this Agreement
کمیته ای که عهده دار اختیار تجزیه و تحلیل �در پرتو اهداف این موافقتنامه است
مستعد شدن
مواجه بودن، روبروشدن، متهم بودن به، متهم شدن به، به اتهام،
پر از
The atmosphere was charged with positive energy
اتمسفر اون فضا، پر از انرژی مثبت بود.
متهم به

بپرس