charcuterie


(فرانسه)، کالباس و سوسیس و انواع گوشت های ساندویچی

جمله های نمونه

1. Every charcuterie in town had been ransacked in order to provide something palatable.
[ترجمه گوگل]همه‌ی غذاخوری‌های شهر مورد غارت قرار گرفته بودند تا چیزی دلپذیر فراهم کنند
[ترجمه ترگمان]هر charcuterie در شهر به منظور فراهم کردن چیزی مطلوب، مورد غارت و چپاول قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Culinary suggestions: Excellent as an aperitif. Charcuterie, snails. Veal scallop with.
[ترجمه گوگل]پیشنهادات آشپزی: به عنوان یک عطر بسیار عالی است غذاخوری، حلزون گوش ماهی گوساله با
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد \"ای\" بود مثل یه نوشیدنی الکلی عالی بود charcuterie، حلزون حلزون با صدف خوراکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Njoy with roasted and grilled red meats, charcuterie and cheeses.
[ترجمه گوگل]نوش جان با گوشت قرمز بریان و کبابی، شیرینی و پنیر
[ترجمه ترگمان]گوشت سرخ شده با گوشت سرخ شده و گوشت سرخ شده و پنیر و پنیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Culinary suggestions: Charcuterie Fricassee of pork. Grilled fish.
[ترجمه گوگل]پیشنهادات آشپزی: Charcuterie Fricassee از گوشت خوک ماهی کبابی
[ترجمه ترگمان]پیشنهادهای من \"ای\" از گوشت خوک ماهی دودی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Culinary suggestions: Excellent as an aperitif. Charcuterie, snails Veal scallop with mushrooms. Light cheeses.
[ترجمه گوگل]پیشنهادات آشپزی: به عنوان یک عطر بسیار عالی است شیرینی، حلزون گوش ماهی گوساله با قارچ پنیرهای سبک
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد \"ای\" بود مثل یه نوشیدنی الکلی عالی بود charcuterie، snails حلزون با قارچ حلزون پنیر روشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Complex notes of cedar, clove and charcuterie abound, creating an impressive aromaticShiraz offering.
[ترجمه گوگل]نت‌های پیچیده‌ی سدر، میخک و چاشنی شیرین به وفور یافت می‌شوند و طعم معطری شگرف شیرازی را ایجاد می‌کنند
[ترجمه ترگمان]یادداشت های مجموعه از چوب سدر، میخک و charcuterie به وفور وجود دارند که یک پیشنهاد aromaticShiraz موثر را ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Yet a walk into any delicatessen or a continental charcuterie will prove the enormous potential of this vastly underrated animal.
[ترجمه گوگل]با این حال، قدم زدن در هر غذاخوری یا غذاخوری قاره ای پتانسیل عظیم این حیوان بسیار دست کم گرفته شده را ثابت می کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، راه رفتن به هر delicatessen یا a، پتانسیل عظیم این حیوان بسیار دست کم گرفته را اثبات خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There are the crayfish and the creamy quenelles and the charcuterie which still belong a little to Lyon.
[ترجمه گوگل]خرچنگ‌ها و کوئنل‌های خامه‌ای و غذای خامه‌ای وجود دارند که هنوز کمی به لیون تعلق دارند
[ترجمه ترگمان]crayfish و the کرم و the هستند که هنوز به لیون تعلق دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Bouquet: Dark spices and tobacco intertwine with generous blackberry and blueberry fruits. Complex notes of cedar, clove and charcuterie abound, creating an impressive aromatic Shiraz offering.
[ترجمه گوگل]دسته گل: ادویه های تیره و تنباکو با میوه های سخاوتمندانه شاه توت و زغال اخته در هم تنیده می شوند نت های پیچیده سدر، میخک و شیرینی به وفور یافت می شود و طعم معطر شیرازی را ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]bouquet: ادویه سیاه و intertwine توتون با میوه های generous و میوه های blueberry یادداشت های مجموعه از چوب سدر، میخک و charcuterie به وفور وجود دارند که یک شیراز معطر به سبک شیراز را به وجود می آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Let us introduce these products as Extremadura best ambassadors. . . Hams and Charcuterie, Olive Oil, Red, White, Rose and Sparkling Wine, Cheese, Cherries, Veal, Lamb, Honey, Organic Food and Pimenton.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید این محصولات را به عنوان بهترین سفیران اکسترمادورا معرفی کنیم ژامبون و شیرینی، روغن زیتون، قرمز، سفید، گلاب و شراب گازدار، پنیر، گیلاس، گوشت گوساله، گوشت بره، عسل، غذای ارگانیک و پیمنتون
[ترجمه ترگمان]اجازه دهید این محصولات را به عنوان بهترین سفیران، Hams و Charcuterie، روغن زیتون، قرمز، سرخ، رز و Sparkling واین، پنیر، Cherries، Veal، هانی، Food، Food و Pimenton معرفی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It should be served chilled, good match with oysters, charcuterie and fried fish.
[ترجمه گوگل]باید به صورت خنک سرو شود، با صدف، شیرینی و ماهی سرخ شده مناسب باشد
[ترجمه ترگمان]با صدف، با صدف، charcuterie و ماهی سرخ کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Recommended dishes: It goes well with starters of meat, pates, charcuterie, red meats and roasts.
[ترجمه گوگل]غذاهای پیشنهادی: این غذا با پیش غذای گوشت، پات، چاشنی، گوشت قرمز و کباب به خوبی می آید
[ترجمه ترگمان]غذاهای مناسب: از شروع گوشت، گوشت گوساله، گوشت گوساله، گوشت قرمز و کباب درست می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The sandwiches at Katz's or the Carnegie Deli in New York, contain over a pound of assorted charcuterie and constitute an active rebuttal of years of oppression and deprivation.
[ترجمه گوگل]ساندویچ‌های کاتز یا کارنگی اغذیه‌فروشی در نیویورک حاوی بیش از یک پوند انواع اقلام خوراکی است و ردی فعال از سال‌ها ستم و محرومیت است
[ترجمه ترگمان]ساندویچ ها در نظر کاتز یا سالن کارنگی در نیویورک بیش از یک پوند از انواع مواد مخدر را تشکیل می دهند و یک تکذیبیه موثر از سال ها ظلم و ستم و محرومیت را تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You have to warm to a hotel that greets your frazzled late-night arrival not with grumpiness but with large plates of smoked salmon and charcuterie and a swiftly opened bottle of red.
[ترجمه گوگل]شما باید در هتلی گرم شوید که از ورود گیج‌آمیز شما در اواخر شب استقبال می‌کند نه با عبوس، بلکه با بشقاب‌های بزرگ ماهی سالمون دودی و شیرینی و یک بطری قرمز که به‌سرعت باز می‌شود
[ترجمه ترگمان]تو باید به یه هتل که شب frazzled رو با ما برخورد کنی گرم کنی - با تعداد زیادی غذای ماهی قزل آلا و charcuterie و یک بطری پر از رنگ قرمز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس