charcoal

/ˈt͡ʃɑːkoʊl//ˈt͡ʃɑːkəʊl/

معنی: زغال، زغال چوب، فحم
معانی دیگر: زغال چوب (زغال سنگ می شود: coal)، انگشت، مداد کنته، طرح یا نقش کشیده شده با زغال، رنگ قهوه ای تیره، سیاه مایل به قهوه ای، (با زغال) نوشتن یا کشیدن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: solid black carbon resulting from heating wood or other organic substances in a relatively airless enclosure.

- The logs were reduced to charcoal.
[ترجمه مهدی] کنده ها به ذغال تبدیل شدند
|
[ترجمه گوگل] کنده ها به ذغال تبدیل شدند
[ترجمه ترگمان] چوب ها به زغال تبدیل شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a piece of charcoal or a pencil containing charcoal, used as a drawing implement.

(3) تعریف: a drawing done with charcoal or a charcoal pencil.

- These charcoals are some of her best works.
[ترجمه گوگل] این زغال ها از بهترین کارهای او هستند
[ترجمه ترگمان] این charcoals برخی از بهترین آثار او هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: charcoals, charcoaling, charcoaled
(1) تعریف: to blacken with charcoal.

(2) تعریف: to make a drawing of in charcoal.

(3) تعریف: to cook with charcoal, esp. on a grill.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to cook food with charcoal.

جمله های نمونه

1. charcoal dust
خاکه زغال

2. charcoal powder
خاکه زغال

3. activated charcoal
زغال کنشور

4. live charcoal
زغال سرخ،زغال گرفته

5. until the charcoal catches, don't put the kebab on it
تا زغال نگرفته کباب را روی آن نگذارید.

6. i riddled the charcoal and separated its dust
زغال را سرند کردم و خاکه ی آن را جدا کردم.

7. meat broiled over charcoal
گوشت کباب شده روی زغال

8. meat roasted on charcoal tastes better
گوشتی که روی زغال کباب شده طعم بهتری دارد

9. That morning we fired our first kiln of charcoal.
[ترجمه گوگل]آن روز صبح اولین کوره زغال چوب خود را روشن کردیم
[ترجمه ترگمان]اون روز صبح اولین kiln رو اخراج کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The water was filtered through charcoal.
[ترجمه گوگل]آب از طریق زغال سنگ فیلتر شد
[ترجمه ترگمان]اب از میان زغال تصفیه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He blended in the charcoal lines to make the picture look softer.
[ترجمه گوگل]او خطوط زغالی را با هم ترکیب کرد تا تصویر نرم‌تر به نظر برسد
[ترجمه ترگمان]او در آتش مخلوط شد تا تصویر ملایم تر به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For some reason the charcoal wasn't catching.
[ترجمه گوگل]به دلایلی زغال چوب گیر نمی کرد
[ترجمه ترگمان]بنا به دلایلی، زغال قابل صید نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I prefer sketching in charcoal to pencil.
[ترجمه گوگل]من طراحی با زغال را به مداد ترجیح می دهم
[ترجمه ترگمان]ترجیح میدم با مداد برای مداد نقاشی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He took off her head and shoulders in charcoal.
[ترجمه گوگل]سر و شانه هایش را با زغال درآورد
[ترجمه ترگمان]سر و شانه هایش را با زغال از هم جدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The brothers, Ray and Alan Mitchell, are charcoal burners.
[ترجمه گوگل]برادران، ری و آلن میچل، ذغال سوز هستند
[ترجمه ترگمان]برادران، ری و آلن می چل به شعله های آتش زغال می خورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Lobster, fish and charcoal grilled steaks are the specialities, with live entertainment on offer most evenings.
[ترجمه گوگل]خرچنگ، ماهی و استیک کبابی زغالی غذاهای ویژه هستند و در بیشتر شب‌ها سرگرمی زنده ارائه می‌شود
[ترجمه ترگمان]خرچنگ، ماهی، ماهی سرخ کرده و استیک کباب مرغ، specialities است که بیش از هر شب سرگرمی دیگری دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زغال (اسم)
char, coal, charcoal

زغال چوب (اسم)
charcoal, wood coal

فحم (اسم)
charcoal

تخصصی

[زمین شناسی] زغال چوب
[نساجی] کربن سوخته - زغال - زغال استخوان

انگلیسی به انگلیسی

• carbon prepared by imperfect burning; piece of charcoal used for drawing; charcoal drawing
charcoal is a black substance obtained by burning wood without much air. charcoal is used as a fuel and also for drawing.

پیشنهاد کاربران

charcoal:زغال
زغال چوب.
✅ واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : charcoal ✅ تلفظ واژه: CHAHR - kōl ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: ذغال ( چوب ) ✅ اجزاء و عناصر واژه ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) در پزشکی : anthrac/o
سیاه قلم
زغال چوب

بپرس