charakterisierung

پیشنهاد کاربران

پیشنهادِ واژه :
در زبانِ پارسیِ میانه، " دوش خیم " به آلمانی برابر با " دارای مشخصه ی/شخصیتِ بد : von gutem Charakter " و " دارایِ مشخصه یِ/شخصیتِ خوب: هوخیم " برابر با " von schlechtem Charakter " بوده است و در زبانِ پارسیِ نو، ما واژگانِ " دژخیم" و " خوش خیم" را داریم. این واژگان را می توان بمانندِ " دُشچهر، هوچهر" اُزوارید ( =تفسیر کرد ) . از اینرو می توان واژه یِ " خیمه " را ساخت ( بمانند چهره ) . می توان فعلِ " خیمانیدن" را ساخت، چنانکه فعل " چهرانیدن" و در زبانِ پارسیِ میانه " چهرینیتن" را داشته ایم. همچنین است: واژه یِ " خیمانِش".
...
[مشاهده متن کامل]

از اینرو خواهیم داشت:
خیمه : Charakter برابر با " مشخصه، شخصیت، کاراکتر
خیمانیدن : charakterisieren ( همچنین است :خیمانیده شدن )
خیمانِش : Charakterisierung ( همچنین است : خیمه پردازی )
. . . . .
پَسگشت:
1 - رویبرگ 283 از نبیگِ " بخش سوم - پارسیِ میانه" ( کارل زالمان )
2 - به زیرواژه یِ " دش" در همین تارنما بروید و پیامِ ١٤٠٣/١٠/١٣ را بخوانید.

charakterisierung