charade

/ʃəˈreɪd//ʃəˈrɑːd/

معنی: جدول کلمات متقاطع، نوعی بازی، نوعی معما
معانی دیگر: چیستان نمایشی (نوعی بازی که در آن یک نفر از طریق حرکات بدنی و یا قرائت شعر واژه یا عبارتی را به فکر دیگران خطور می دهد و کسی که آن واژه یا عبارت را بگوید برنده است)، (در جمع) بازی فوق که توسط دو گروه انجام می شود

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (usu. pl.) a game in which each player must act out a word or phrase without speaking, while the other teammates must try to guess it.

(2) تعریف: an act performed without sincerity, esp. when the pretense is so obvious as to be ridiculous.

- Her show of sympathy was a charade.
[ترجمه كريستين] همدردى او فقط یک نمایش بود. همدردى او فقط ظاهرى بود.
|
[ترجمه گوگل] نشان دادن همدردی او یک شعار بود
[ترجمه ترگمان] نشان همدردی او یک معما بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. I refused to go along with their pathetic charade.
[ترجمه گوگل]من حاضر به همراهی با شعار رقت انگیز آنها نشدم
[ترجمه ترگمان] من قبول نکردم که با این بازی رقت انگیز اونا ادامه بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Their whole marriage had been a charade—they had never loved each other.
[ترجمه گوگل]کل ازدواج آنها یک شرم بود - آنها هرگز یکدیگر را دوست نداشتند
[ترجمه ترگمان]تمام ازدواج آن ها یک بازی بود - آن ها هرگز یکدیگر را دوست نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She struggled to maintain the charade of not being afraid.
[ترجمه گوگل]او تلاش می کرد تا شعار نترسیدن را حفظ کند
[ترجمه ترگمان]او تلاش کرد تا از این معما جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Menendez surrounded the Huguenots and carried on a charade following Old World rules.
[ترجمه گوگل]منندز اطراف هوگنوت ها را محاصره کرد و با پیروی از قوانین دنیای قدیم به راهپیمایی پرداخت
[ترجمه ترگمان]Menendez هوگنوها را محاصره کردند و به دنبال قوانین جهانی قدیمی به بازی مشغول شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The trial was just a charade -- the verdict had already been decided.
[ترجمه ریاضی خوان] دادگاه فقط یک نمایش بود. حکم قبلا صادر شده بود.
|
[ترجمه گوگل]محاکمه فقط یک شوخی بود -- حکم قبلاً قطعی شده بود
[ترجمه ترگمان] محاکمه فقط یه بازی بود هیات منصفه تصمیم گرفته بودن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The entire rigmarole, I realised, was just a charade.
[ترجمه گوگل]من متوجه شدم که کل ماجراجویی فقط یک هجو بود
[ترجمه ترگمان]تمام چرت و پرت ها رو فهمیدم، فقط یه بازی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The charade at the White House today about calling a halt to politics is transparently hypocritical.
[ترجمه گوگل]شعار امروز در کاخ سفید درباره توقف سیاست آشکارا ریاکارانه است
[ترجمه ترگمان]این بازی در کاخ سفید امروز در مورد نامیدن یک توقف در سیاست به صورت شفاف ریاکارانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Simon told Susan that his marriage was a charade, continued only for the sake of the children.
[ترجمه مسعود] سیمون به سوزان گفت که زندگی زناشویی اش ظاهریست و تنها به خاطر فرزندان ادامه دارد.
|
[ترجمه گوگل]سیمون به سوزان گفت که ازدواج او یک جنایت است و فقط به خاطر بچه ها ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]سیمون به سوزان گفت که ازدواج او نوعی بازی است و فقط به خاطر بچه ها ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The whole charade is compounded by financial extravagance.
[ترجمه گوگل]همه چیز با اسراف مالی ترکیب شده است
[ترجمه ترگمان]این معما با اسراف مالی ترکیب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Until that outdated charade is swept away, Britain's decline will continue, whatever government may be in power.
[ترجمه مسعود] تا از بین رفتن این نمایش منسوخ، نزول بریتانیا ادامه خواهد یافت، [حالا] هر دولتی هم که سرکار باشد.
|
[ترجمه گوگل]تا زمانی که آن طنز منسوخ از بین نرود، افول بریتانیا، هر دولتی که در قدرت باشد، ادامه خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که آن بازی کهنه از بین برود، کاهش بریتانیا ادامه خواهد یافت، هر دولت ممکن است در قدرت باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Dash was watching the charade and laughing.
[ترجمه گوگل]داش در حال تماشای چرند بود و می خندید
[ترجمه ترگمان]جدا از این بازی و خنده خودداری می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He wasn't really upset — his behaviour was just a charade.
[ترجمه گوگل]او واقعاً ناراحت نبود - رفتار او فقط یک فحش بود
[ترجمه ترگمان]او واقعا ناراحت نبود - رفتار او فقط یک معما بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I wondered why he had gone through the elaborate charade.
[ترجمه گوگل]من تعجب کردم که چرا او از این ماجراهای پیچیده عبور کرده است
[ترجمه ترگمان]در این فکر بودم که چرا این معما را حل کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The UN at the moment is still trying to maintain the charade of neutrality.
[ترجمه گوگل]سازمان ملل در حال حاضر همچنان در تلاش است تا شعار بی طرفی را حفظ کند
[ترجمه ترگمان]سازمان ملل در حال حاضر هنوز در تلاش است معمای بی طرفی را حفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جدول کلمات متقاطع (اسم)
charade, crossword, word square

نوعی بازی (اسم)
charade

نوعی معما (اسم)
charade

انگلیسی به انگلیسی

• game in which words or phrases are pantomimed while others guess the meaning
a charade is a pretence which is so obvious that nobody is deceived.

پیشنهاد کاربران

1_ نقش بازی کردن ( طوری که کسی خودشو متفاوت با چیزی که هست جا بزنه )
2_ یکی بازی با هدف فهموندن چیزی با نقش بازی کردن
خود را به جای دیگری جا زدن/در نقش کس دیگری ظاهر شدن/
game in which words or phrases are pantomimed while others guess the meaning
۱ - پانتومیم
a charade is a pretence which is so obvious that nobody is deceived
۲ - عوامفریبی - نمایشی - ساختگی. عوامفریبی که هیچکس باور نمی کند
نمایش فرمالیته
ظاهر سازی
حرام
موقعیت نمایشی
رفتار نمایشی
رفتار الکی
نمایشی ( ظاهری ) - عوامفریبی
لال بازی
اصطلاحش این میشه: بازی از قبل باخته
اَدابازی
۱ ) نمایشی تلویزیونی که در آن یک شرکت کننده، معنی کلمه ای را با حرکات پانتومیم برای شخص یا گروهی از شرکت کنندگان اجرا می کند و آنها باید آن کلمه را حدس بزنند.
۲ ) بهانه، حرف یا ادا و اصولی که بسیار تابلو است و کسی را فریب نمی دهد.
If you describe someone's actions as a charade, you mean that their actions are so obviously false that they do not convince anyone.
اگه این کلمه در رابطه با توصیف کسی به معنی این است که :
رفتارهاشون چنان به طور تابلو و واضح و آشکاری، دروغی و الکی و ساختگی و که دیگه گولشون را نمیخوری ودیگه نمیتونن طرف مقابلشون را متقاعد و مجاب کنند که راست میگن.
...
[مشاهده متن کامل]

( تابلو دارن نقش بازی میکنن و تظاهر میکنن )
sham
fake

حقه بازی
پانتومیم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس