characterization

/ˌkerəktərəˈzeɪʃn̩//ˌkærəktəraɪˈzeɪʃn̩/

(در تئاتر و ادبیات و غیره) شخصیت پردازی، ساخت و پرداخت شخصیت، منش نمایی، توصیف صفات اختصاصی، توصیف شخصیت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a representation or portrayal of a person's unique qualities.
مشابه: portrait

(2) تعریف: the act of describing a person's individual qualities.

(3) تعریف: the creation of convincing, realistic characters in fictional writing or drama.

جمله های نمونه

1. The film's characterization of the artist as a complete drunk has annoyed a lot of people.
[ترجمه گوگل]شخصیت پردازی این هنرمند به عنوان یک مست تمام عیار، بسیاری از مردم را آزار داده است
[ترجمه ترگمان]توصیف فیلم از هنرمند به عنوان یک مستی کامل باعث آزار بسیاری از مردم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Pilcher's books are full of humour, good characterization, and lively dialogue.
[ترجمه گوگل]کتاب های پیلچر سرشار از طنز، شخصیت پردازی خوب و دیالوگ های پر جنب و جوش است
[ترجمه ترگمان]کتاب های s پر از طنز، ویژگی های خوب، و گفتگوی زنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sculley, who hated neckties anyway, resisted this characterization.
[ترجمه گوگل]اسکالی که به هر حال از کراوات متنفر بود، در برابر این شخصیت مقاومت کرد
[ترجمه ترگمان]اسکالی که به هر حال از کراوات نفرت داشت در مقابل این توصیف مقاومت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The new assumption we need is a characterization of the decision to enter.
[ترجمه گوگل]فرض جدیدی که به آن نیاز داریم، توصیفی از تصمیم برای ورود است
[ترجمه ترگمان]این فرض جدید که ما به آن نیاز داریم، یک ویژگی از تصمیم برای ورود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But anyone seeking a fresh characterization or clever plot twist ought not to buy a ride on this Murphy vehicle.
[ترجمه گوگل]اما هر کسی که به دنبال شخصیت پردازی تازه یا پیچش داستانی هوشمندانه است، نباید سوار این وسیله نقلیه مورفی شود
[ترجمه ترگمان]اما هر کس که به دنبال یک ویژگی جدید یا تغییر نقشه هوشمندانه باشد نباید سوار بر این وسیله مورفی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The characterization of deliberative thinking as internal argument is a universal characterization.
[ترجمه گوگل]توصیف تفکر مشورتی به عنوان استدلال درونی یک توصیف جهانی است
[ترجمه ترگمان]توصیف تفکر deliberative به عنوان آرگومان داخلی یک ویژگی جهانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. So, too, may seem my characterization of physics as the study of simplicity.
[ترجمه گوگل]بنابراین، ممکن است توصیف من از فیزیک به عنوان مطالعه سادگی به نظر برسد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، ممکن است به نظر من شناسایی من از فیزیک به عنوان مطالعه سادگی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. However, there is a reasonable balance of characterization between them.
[ترجمه گوگل]با این حال، تعادل معقولی در شخصیت پردازی بین آنها وجود دارد
[ترجمه ترگمان]با این حال، تعادل معقولی بین این دو وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To be sure, plenty of homosexuals rejected this characterization, just as many had rejected the earlier characterization of sin.
[ترجمه گوگل]مطمئناً، بسیاری از همجنس‌بازان این توصیف را رد کردند، همانطور که بسیاری توصیف قبلی از گناه را رد کرده بودند
[ترجمه ترگمان]البته، بسیاری از همجنس گرایان این توصیف را رد کردند، همان طور که بسیاری از آن ها توصیف اولیه گناه را رد کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Valley residents will simply love the characterization of the area as a haven for working-class yahoos.
[ترجمه گوگل]ساکنان دره به سادگی از توصیف منطقه به عنوان پناهگاه یاهوهای طبقه کارگر لذت خواهند برد
[ترجمه ترگمان]ساکنان دره به سادگی می توانند مشخصات این منطقه را به عنوان بهشتی برای yahoos طبقه کارگر دوست داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. An engaging blend of poetic characterization and deductive reasoning, it was delivered for the most part in a weary monotone.
[ترجمه گوگل]آمیزه ای جذاب از شخصیت پردازی شاعرانه و استدلال قیاسی، در بیشتر قسمت ها با یک صدای خسته کننده ارائه شد
[ترجمه ترگمان]ترکیبی جذاب از توصیف شاعرانه و استدلال استقرایی، برای اغلب اوقات به صورت یکنواخت و یکنواخت تحویل داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The extremist characterization frightened away mainstream civil rights organizations, which made Hampton even more vulnerable to attack.
[ترجمه گوگل]توصیف افراطی سازمان‌های حقوق مدنی جریان اصلی را به وحشت انداخت و همین امر همپتون را در برابر حمله آسیب‌پذیرتر کرد
[ترجمه ترگمان]شناسایی افراط گرایان سازمان های اصلی حقوق مدنی را که Hampton را در برابر حمله آسیب پذیر ساخته است، به وحشت انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The characterization is believable, but it's still not a very good book.
[ترجمه گوگل]شخصیت پردازی باورپذیر است، اما هنوز کتاب خوبی نیست
[ترجمه ترگمان]این توصیف قابل باور است، اما هنوز یک کتاب خیلی خوب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The characterization is wildly inconsistent. Outside the courtroom, Kevin is a tongue-tied lunkhead.
[ترجمه گوگل]شخصیت پردازی به شدت ناسازگار است بیرون از دادگاه، کوین یک سر ناهار زبان بسته است
[ترجمه ترگمان]مشخصات آن وحشیانه متناقض است در بیرون دادگاه، کوین a بسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. According to this characterization there can not be a society without social representations.
[ترجمه گوگل]بر اساس این توصیف، جامعه ای بدون بازنمایی اجتماعی نمی تواند وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]با توجه به این ویژگی، نمی تواند جامعه ای بدون نمایش اجتماعی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] شخصیت پردازی
[ریاضیات] مشخص سازی، سرشت نمایی، مشخص کردن، سرشتی کردن، خصوصیت بخشیدن
[پلیمر] شناسایی
[آمار] مشخص سازی

انگلیسی به انگلیسی

• character description; creation of characters in a play or novel etc. (also characterisation)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : characterize
✅️ اسم ( noun ) : character / characteristic / characterization
✅️ صفت ( adjective ) : characterful / characterless / characteristic
✅️ قید ( adverb ) : characteristically
تعیین خصوصیات ( در علوم مهندسی )
characterization ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: شخصیت‏پردازی
تعریف: به تصویر کشیدن شخصیت های نمایشنامه یا فیلم نامه بر روی صحنه یا در فیلم ازطریق بازنمایی رفتار و حرکات و گفتار آنان
خواص، ویژگی، توصیف، شرح، توضیح، شناسایی
ویژگی
تشخیص ( در زمینه بیماری )
توصیف. تشریح. شناسایی
در ادبیات یعنی شخصیت پردازی
Characterization شناسه یابی
Character شناسه

توصیف
مشخصه بندی
ترسیم، توصیف، شرح، توضیح
ویژگی پردازی
مشخصه سازی
خصیصه، خصیصه یابی
خصلت
در مقالات پزشکی به معنای شناسایی می باشد.
ولی درواقع بعضی وقع به معنای خواص هم هست.
98% این کلمه در مقالات پزشکی به معنای شناسایی هست. . .
باتشکر
دسته بندی
در مهندسی نساجی : شناسایی_مشخصه یابی
خواص
شناسایی، تعیین مشخصات و مولفه ها، تبیین ویژگی ها، تعیین احجام و مقادیر
( شیمی ) مشخصه یابی
مشخصه یابی
شناسایی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)

بپرس