characterisation

جمله های نمونه

1. There are two elements in Foucault's characterisation of the prison as an alternative model to that of classicism.
[ترجمه گوگل]دو عنصر در توصیف فوکو از زندان به عنوان مدلی جایگزین برای کلاسیکیسم وجود دارد
[ترجمه ترگمان]دو عنصر در تعریف Foucault از زندان به عنوان یک مدل جایگزین برای روش کلاسیک، وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In this way the results of characterisation studies can be corroborated by alternative, and independent, measures of similarity.
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، نتایج مطالعات خصوصیات را می توان با معیارهای مشابه، جایگزین و مستقل تأیید کرد
[ترجمه ترگمان]در این روش، نتایج مطالعات characterisation را می توان به روش جایگزین و مستقل، معیارهای شباهت تایید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We suggest that such a characterisation can be developed in terms of a topic framework.
[ترجمه گوگل]ما پیشنهاد می کنیم که چنین توصیفی را می توان از نظر چارچوب موضوعی توسعه داد
[ترجمه ترگمان]ما پیشنهاد می کنیم که چنین a را می توان برحسب چارچوب موضوعی توسعه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This form of characterisation greatly contributes to the enjoyment of this novel.
[ترجمه گوگل]این شکل شخصیت پردازی کمک زیادی به لذت بردن از این رمان می کند
[ترجمه ترگمان]این شکل از تعریف، تا حد زیادی در لذت بردن از این رمان نقش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. An elegant study, combining sound judgement of Trollope's characterisation with an excellent discursive style.
[ترجمه گوگل]یک مطالعه ظریف، ترکیبی از قضاوت درست از شخصیت پردازی ترولوپ با یک سبک گفتمانی عالی
[ترجمه ترگمان]یک مطالعه ظریف، ترکیبی از قضاوت درست و عالی، با یک سبک گفتاری عالی ترکیب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Further characterisation of the non-ethanolic component of beer and wine that stimulates acid and gastrin secretion needs to be carried out.
[ترجمه گوگل]شناسایی بیشتر جزء غیر اتانولی آبجو و شراب که ترشح اسید و گاسترین را تحریک می کند باید انجام شود
[ترجمه ترگمان]شناسایی بیشتر جز غیر ethanolic آبجو و شرابی که ترشح اسید و gastrin را تحریک می کند باید انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It's a characterisation which always remains unshaken by the fact that Flaubert loathed the bourgeoisie.
[ترجمه گوگل]این شخصیتی است که همیشه از این واقعیت که فلوبر از بورژوازی متنفر بود، متزلزل می ماند
[ترجمه ترگمان]این حقیقتی است که از این حقیقت که Flaubert از بورژوازی بیزا است، پایدار می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. No single characterisation or particular formulation of the rule enjoining judicial obedience to statute can supply answers in advance . . . Questions
[ترجمه گوگل]هیچ توصیف واحد یا صورت بندی خاصی از قاعده ای که اطاعت قضایی از قانون را الزام می کند، نمی تواند از قبل پاسخ دهد سوالات
[ترجمه ترگمان]هیچ تعریف واحدی یا تدوین خاص قاعده به تفویض اختیارات قضایی به اساسنامه می تواند پاسخ سوالات را از قبل تامین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sharp characterisation, fine comedy performances and spot-on dialogue.
[ترجمه گوگل]شخصیت پردازی تند، اجراهای کمدی خوب و دیالوگ های مستقیم
[ترجمه ترگمان]تعریف شارپ، اجرای کمدی خوب و بحث و گفتگو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Furthermore, an adequate characterisation of spoken language requires the integration of descriptive frameworks from different branches of linguistics and psychology.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، توصیف مناسب زبان گفتاری مستلزم ادغام چارچوب‌های توصیفی از شاخه‌های مختلف زبان‌شناسی و روان‌شناسی است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، یک توصیف مناسب از زبان گفتاری نیازمند یکپارچه سازی چارچوب های توصیفی از شاخه های مختلف زبان شناسی و روان شناسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Recent linguistic work on characterisation has used the principles and analytical techniques of pragmatics and discourse analysis to considerable effect.
[ترجمه گوگل]کار اخیر زبان‌شناختی درباره شخصیت‌پردازی، از اصول و تکنیک‌های تحلیلی عمل‌شناسی و تحلیل گفتمان به‌طور قابل توجهی استفاده کرده است
[ترجمه ترگمان]کار زبان شناسی اخیر در مشخصه ها از اصول و تکنیک های تحلیلی عملگرایی و تحلیل گفتمان تا حد قابل توجهی استفاده کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These are: receiving, responding, valuing, organisation, characterisation by value complex.
[ترجمه گوگل]اینها عبارتند از: دریافت، پاسخ دادن، ارزش گذاری، سازماندهی، توصیف بر اساس مجموعه ارزش
[ترجمه ترگمان]این ها عبارتند از: دریافت، پاسخگویی، ارزش گذاری، سازمان، شناسایی توسط مجموعه ارزشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. That may be an unfair characterisation of the recent news from crisis-stricken Latvia, but it is pretty much how outsiders see it.
[ترجمه گوگل]این ممکن است توصیف ناعادلانه ای از اخبار اخیر از لتونی بحران زده باشد، اما تا حد زیادی خارجی ها آن را می بینند
[ترجمه ترگمان]این ممکن است یک توصیف ناعادلانه از اخبار اخیر از \"لاتویا دچار بحران\" باشد، اما این موضوع تا حدی است که افراد غریبه آن را می بینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. That is a crude characterisation of Lithuania’s dispiriting politics ever since the country regained its independence in 199
[ترجمه گوگل]این یک توصیف خام از سیاست ناامیدکننده لیتوانی از زمانی است که این کشور استقلال خود را در سال 199 به دست آورد
[ترجمه ترگمان]این یک توصیف خام از سیاست dispiriting لیتوانی از زمانی است که این کشور در ۱۹۹ سالگی استقلال خود را بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] سرشت نمایی

انگلیسی به انگلیسی

• character description; creation of characters in a play or novel etc. (also characterization)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : characterize
✅️ اسم ( noun ) : character / characteristic / characterization
✅️ صفت ( adjective ) : characterful / characterless / characteristic
✅️ قید ( adverb ) : characteristically
مشخصه یابی ( در فیزیک و علم مواد )

خصوصیّت بخشیدن ، سرشت نمایی ، مشخّص کردن ، مشخّص سازی ، سرشتی کردن ، مشخص سازی ، مشخص سازی ، سرشت نمایی ، مشخص کردن ، خصوصیت بخشیدن
توصیف
هو
شخصیت سازی. هویت سازی.
خصلت نمایی، سرشت نمایی، تصویرپردازی
آنالیز کردن
شخصیت پردازی
شناسایی

بپرس