charabanc

جمله های نمونه

1. Tanya: Yeah. Well, here comes my charabanc. See you after!
[ترجمه گوگل]تانیا: آره خوب، اینجا می آید charabanc من بعد می بینمت!
[ترجمه ترگمان] آره خب، اینم از بعدا می بی نمت!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They stood watching the Natural Leader shepherd the little children and their exhausted parents into the charabanc.
[ترجمه گوگل]آن‌ها ایستاده بودند و به تماشای «رهبر طبیعی» می‌نشستند که بچه‌های کوچک و والدین خسته‌شان را به داخل چارابانک چوپانی می‌کرد
[ترجمه ترگمان]آن ها ایستاده بودند و به چوپان طبیعی بچه های کوچک و پدر و مادر خسته خود را در the نگاه می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There were rare excursions to seaside or country by train or charabanc, or the occasional boat trip on Lough Neagh.
[ترجمه گوگل]سفرهای نادری به ساحل یا کشور با قطار یا چارابانک یا سفرهای گاه به گاه با قایق در لاف نیگ وجود داشت
[ترجمه ترگمان]همچنین گردش های rare در کنار دریا یا خشکی، با قطار یا کشتی های تفریحی، یا سفر گاه به گاه کشتی به Lough Neagh وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Most of the fathers chickened out, piling into the charabanc which held adults and adolescents.
[ترجمه گوگل]بیشتر پدرها بیرون آمدند و در چارابانک که بزرگسالان و نوجوانان را در آن نگهداری می‌کردند انباشته شدند
[ترجمه ترگمان]بیشتر پدرها نا امید شدند و به the که بزرگسالان و نوجوانان را در بر گرفته بودند، هجوم بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The driver started the engine and engaged the gears with a crash and the charabanc lurched away.
[ترجمه گوگل]راننده موتور را روشن کرد و با تصادف دنده ها را درگیر کرد و چارابانک دور شد
[ترجمه ترگمان]راننده موتور را روشن کرد و دنده را با یک تصادف پرتاب کرد و the به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The advent of motor coaches enabled many deaf institutes to organise outings and charabanc trips.
[ترجمه گوگل]ظهور مربیان موتوری بسیاری از موسسات ناشنوایان را قادر به سازماندهی گردش ها و سفرهای چاربانک کرد
[ترجمه ترگمان]اختراع مربیان موتور، بسیاری از موسسات ناشنوا را قادر ساخت تا گردش های تفریحی و گردش های تفریحی ترتیب دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (from french) vehicle that carries many passengers; tour bus (british usage)
a charabanc is a kind of large old-fashioned motor coach with many seats which was used for taking people on holiday.

پیشنهاد کاربران