chapped

/ˈt͡ʃæp//t͡ʃæp/

معامله کردن، انتخاب کردن، شکاف دادن، ترکاندن، خشکی زدن پوست، زدن، مشتری، مرد، جوانک، فک

جمله های نمونه

1. chapped lips
لب های ترکیده (ترک خورده)

2. The girl's hands were chapped by the cold.
[ترجمه گوگل]دست های دختر از سرما شکسته بود
[ترجمه ترگمان]دست دخترک از سرما خشک شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The headwind chapped the cyclist's lips.
[ترجمه گوگل]باد مخالف لب های دوچرخه سوار را ترکید
[ترجمه ترگمان]The لبه ای دوچرخه سوار را ترک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The cold wind had chapped her lips.
[ترجمه گوگل]باد سرد لب هایش را ترکیده بود
[ترجمه ترگمان]باد سردی لبش را نخورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. My skin soon chapped in cold weather.
[ترجمه گوگل]در هوای سرد پوستم زود ترکید
[ترجمه ترگمان]پوست من به زودی در هوای سرد ترک خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Skin is easily irritated, chapped, chafed, and sensitized.
[ترجمه گوگل]پوست به راحتی تحریک می شود، ترک می خورد، چروکیده می شود و حساس می شود
[ترجمه ترگمان]پوست به راحتی از ترک خوردن، ترک خوردن، خارش، و حساسیت استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Ritchie squatted down by the door, chapped lips grim.
[ترجمه گوگل]ریچی کنار در چمباتمه زده بود و لب های ترک خورده اش تیره بود
[ترجمه ترگمان]Ritchie در کنار در چمباتمه می زد و لبانش خشک شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Sister Joan, she's got chapped hands and a streaming cold, but she's very kind.
[ترجمه گوگل]خواهر جوآن، دستش ترک خورده و سرما خورده است، اما خیلی مهربان است
[ترجمه ترگمان]خواهر جون، دست از ترک برداشته و آب سرد داره، اما اون خیلی مهربونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The chapped skin began to burn.
[ترجمه گوگل]پوست ترک خورده شروع به سوختن کرد
[ترجمه ترگمان]پوست خشک chapped شروع به سوختن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her chapped lips maintained a shrieking silence.
[ترجمه گوگل]لب های ترک خورده اش سکوتی فریاد برانگیز برقرار کرد
[ترجمه ترگمان]لب های بی رنگ ش یک لحظه سکوت را نگه داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was breathing rapidly, and his pinched, chapped little face was urgent with venom.
[ترجمه گوگل]او به سرعت نفس می‌کشید و صورت کوچک و ترک خورده‌اش با زهر شدید بود
[ترجمه ترگمان]به سرعت نفس می کشید، و صورت کوچک و خشک و خشک او با زهر ضروری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Her skin felt chapped.
[ترجمه گوگل]پوستش ترک خورده بود
[ترجمه ترگمان]پوستش خشک شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She noticed Sarah's chapped lips.
[ترجمه گوگل]او متوجه لب های ترک خورده سارا شد
[ترجمه ترگمان]متوجه لب های چاک chapped شده سارا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For chapped winter hands: Grind 1 cup of uncooked rolled oats in a mixer until you have very fine powder.
[ترجمه گوگل]برای دست های ترک خورده در زمستان: 1 فنجان جو دوسر نپخته رول شده را در مخلوط کن خرد کنید تا پودر بسیار ریز به دست آید
[ترجمه ترگمان]برای hands های زمستانی: ۱ فنجان جو پخته نشده در یک میکسر تا زمانی که پودر بسیار خوبی داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. How do you protect yourself from chapped lips?
[ترجمه گوگل]چگونه از خود در برابر ترک خوردن لب محافظت می کنید؟
[ترجمه ترگمان]چطور از خودت دفاع می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• dried out and cracking
if your skin is chapped, it is dry, cracked, and sore.

پیشنهاد کاربران

ترک خرده، خشکیده, پوسته پوستهtypically from : exposure to wind or cold weather
dried, rough, cracked , scaly, flaky, sore
Chapped lips from the cold wind
“I washed my hands until they were chapped and dried, and took all the suggested measures, ” he said.

بپرس