chaos coordinator

پیشنهاد کاربران

هماهنگ کننده ی آشوب / مدیرِ هرج ومرج ( معمولاً به شوخی یا با افتخار، برای کسی که موقعیت های شلوغ، پر استرس یا به هم ریخته رو مدیریت می کنه، مثل والدین پرمشغله، مدیر پروژه یا مسئول برگزاری رویداد ) - Noun Phrase / Noun
...
[مشاهده متن کامل]

She calls herself a chaos coordinator juggling kids work and home
کسی که تو شلوغ پلوغی و بحران کارا رو ردیف می کنه / استادِ مدیریتِ آشوب - Noun Phrase / Noun
As an event planner you need to be a chaos coordinator
لقبِ شوخی آمیز برای آدمِ خیلی پرمشغله ( کسی که همزمان چند تا کارِ پردردسر رو پیش می بره و اوضاع رو جمع می کنه ) - Noun Phrase / Noun
My job title should be chaos coordinator not office manager
گرداننده ی اوضاعِ شلوغ / مسئولِ جمع وجور کردنِ اوضاعِ شلوغ پلوغ - Noun Phrase / Noun
He is the team's chaos coordinator keeping projects on track despite issues

بپرس