1. changes in the roman catholic discipline relating to fasting
تغییراتی در مقررات کلیسای کاتولیک در مورد روزه گیری
2. changes in the vegetation were symptomatic of great geographic changes
دگرگونی های گیاهان نشانه ی دگرگونی های بزرگ جغرافیایی بودند.
3. changes of water may upset the baby's bowels
تغییر آب ممکن است روده های بچه را آزرده کند.
4. dietary changes according to age and need
تغییر در رژیم غذایی برحسب سن و نیاز
5. he changes his clothes every day
او هر روز لباس های خود را عوض می کند.
6. new changes in the capitalistic world
دگرگونی های جدید در جهان سرمایه داری
7. profound changes
دگرگونی های اساسی
8. progressive changes
تغییرات پیایی
9. radical changes in my life
تغییرات بنیادی در زندگی من
10. sperficial changes in costume
دگرگونی های ظاهری در لباس
11. the changes that are naturally brought by time
دگرگونی هایی که به طور طبیعی توسط زمان به وجود می آیند
12. to make changes
تغییر دادن
13. ring the changes
1- (موسیقی - آلت زنگوله ای) زنگوله ها را با آواهای گوناگون به صدا درآوردن 2- به طرق گوناگون گفتن یا انجام دادن
14. the body's post-mortem changes
دگرگونی های بدن پس از مرگ
15. the dollar's rate changes constantly
نرخ دلار مرتبا تغییر می کند.
16. i didn't remark any changes in her looks
متوجه تغییری در قیافه ی او نشدم.
17. the root of some changes cannot be easily diagnosed
ریشه ی برخی دگرگونی ها را نمی توان به آسانی تشخیص داد.
18. to accomodate oneself to changes
خود را با تغییرات وفق دادن
19. bad weather necessitated a few changes in our plans
هوای بد تغییراتی را دربرنامه ی ما ایجاب کرد.
20. such influences may operate remarkable changes
این گونه نفوذها می توانند باعث دگرگونی های قابل ملاحظه ای بشوند.
21. the principal dynamics of climatic changes is the sun
پویاگان عمده ی دگرگونی های آب و هوا خورشید است.
22. from producer to consumer a product changes hands a few times
کالا از تولید کننده تا مصرف کننده چند دست می گردد.
23. the addition of even one word changes the sense of this sentence
افزودن حتی یک واژه معنی این جمله را عوض می کند.
24. the postwar period has witnessed great changes in japan
سال های بعد از جنگ شاهد تغییرات عظیمی در ژاپن بوده است.
25. we must keep step with the changes in the world
باید با تغییرات جهان هماهنگ باشیم.
26. iran was at the threshold of profound changes
ایران در آستانه ی تغییرات ژرفی قرار داشت.
27. when wine begins to flow the party changes its nature
وقتی که شراب زیاد می شود مهمانی جنبه ی دیگری پیدا می کند
28. these problems are the corollaries of the aforesaid changes
این مسائل پیامدهای طبیعی دگرگونی های مذکور است.
29. i drafted the letter and gave it to them to make the necessary changes and type it
نامه را پیش نویس کردم و به آنها دادم تا پس از اعمال تغییرات لازم آن را ماشین کنند.