1. He was the changeling of the classic tale, thrust on good people, who was to repay good with evil.
[ترجمه گوگل]او تغییر دهنده ی داستان کلاسیک بود که بر سر آدم های خوب قرار داشت و باید خوب را با بد جبران می کرد
[ترجمه ترگمان]او یکی از موجودات زنده داستان کلاسیک بود و به مردم خوب حمله می کرد، که قرار بود با شیطان تلافی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. September is a changeling, busy as a squirrel in a hickory tree, idle as a languid brook.
[ترجمه گوگل]شهریور ماه تغییری است، مشغول مانند سنجاب در درخت هیکور، بیکار مانند جویبار بی حال
[ترجمه ترگمان]سپتامبر یک بچه سر راهی است، به عنوان یک سنجاب در یک درخت گردو، بی کار به عنوان یک جویبار سست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Thirty years ago, in 194 I was a changeling who became a human again.
[ترجمه گوگل]30 سال پیش، در سال 194، من تغییری بودم که دوباره انسان شدم
[ترجمه ترگمان]سی سال پیش، من بچه changeling بودم که دوباره انسان شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. They were each nominated for acting prizes-she for Changeling and he for The Curious Case of Benjamin Button - but lost out, just as they did at the Golden Globes, Baftas and every other awards show.
[ترجمه گوگل]آنها هر کدام نامزد جوایز بازیگری شدند - او برای Changeling و او برای The Curious Case of Benjamin Button - اما شکست خوردند، همانطور که در گلدن گلوب، بفتا و هر نمایش جوایز دیگر شکست خوردند
[ترجمه ترگمان]آن ها نامزد دریافت جایزه شده بودند - او برای changeling و او برای مورد عجیب بنجامین باتن - اما همانطور که در گلدن گلوب، Baftas و هر جایزه دیگر از بین رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It couldnt be a random selection. A changeling must decide on a child the same age as he was when he had been kidnapped.
[ترجمه گوگل]این نمی تواند یک انتخاب تصادفی باشد یک عوضی باید در مورد کودکی هم سن و سالی که در زمان ربوده شدنش بود تصمیم بگیرد
[ترجمه ترگمان]این یک انتخاب تصادفی نبود یک بچه changeling باید در همان سن و سالی که او ربوده شده بود تصمیم بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Take you with her(sentence dictionary), pitiful changeling?
[ترجمه گوگل]تو را با خود ببرم (فرهنگ جملات)، تغییر رقت انگیز؟
[ترجمه ترگمان]شما را همراه او ببرید (فرهنگ لغت مجازات)، این موجود مردنی ترحم انگیز؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Or better yet, I am a changeling—a word that describes within its own name what we are bound and intended to do.
[ترجمه گوگل]یا بهتر است بگوییم، من یک فرد متحول هستم - کلمه ای که در نام خودش توصیف می کند که ما چه چیزی را مقید هستیم و قصد داریم انجام دهیم
[ترجمه ترگمان]یا بهتر است، من یک changeling هستم - کلمه ای که در نام خودش توضیح می دهد که ما چه چیزی هستیم و قصد انجام آن را داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. This is true in the tales about the Changeling.
[ترجمه گوگل]این در داستان های مربوط به تغییر صادق است
[ترجمه ترگمان] این دقیقا در مورد \"the\" راست میگه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I watched half of the movie Changeling this evening.
[ترجمه گوگل]نصف فیلم Changeling رو امشب دیدم
[ترجمه ترگمان]من نصف فیلم \"changeling\" رو امشب تماشا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. September a changeling, busy a squirrel a hickory tree, idle a languid brook.
[ترجمه گوگل]سپتامبر یک سنجاب در حال تغییر، مشغول یک سنجاب یک درخت هیکور، بیکار یک نهر بی حال
[ترجمه ترگمان]در ماه سپتامبر یک بچه changeling، یک سنجاب، یک سنجاب بود، یک جویبار معمولی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Decades as a changeling had molded my appetites and energies, but she was all too human, growing heavier with each passing season.
[ترجمه گوگل]دههها به عنوان یک فرد متحول، اشتها و انرژیهای من را شکل داده بود، اما او بیش از حد انسانی بود و هر فصل که میگذشت سنگینتر میشد
[ترجمه ترگمان]ده سال گذشته که بچه changeling اشتهای و energies من را شکل داده بود، اما او خیلی انسان بود و با هر فصلی که می گذشت سنگین تر می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I have always felt like a changeling born into the wrong family.
[ترجمه گوگل]من همیشه احساس میکردم که در خانوادهای اشتباه متولد شدهام
[ترجمه ترگمان]من همیشه احساس یک بچه changeling را داشتم که در خانواده اشتباهی متولد شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. September is a changeling busy as squirrel in a hickory tree, idle as a languid brook.
[ترجمه گوگل]شهریور مثل یک سنجاب در درخت هیکور شلوغ است و مثل یک جوی خشک بیکار است
[ترجمه ترگمان]سپتامبر یک بچه سر راهی است که به عنوان سنجاب در یک درخت گردو، بی کار به عنوان یک جویبار سست مشغول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A changeling girl, age six, so shocked her new parents when she opened her mouth to speak that, thus frightened, they poured hot wax into each others ears and never heard an-other sound.
[ترجمه گوگل]یک دختر شش ساله متحول، وقتی که دهانش را برای صحبت باز کرد، پدر و مادر جدیدش را چنان شوکه کرد که در نتیجه ترسیده، موم داغ را در گوش یکدیگر ریختند و صدای دیگری نشنیدند
[ترجمه ترگمان]یک دختر بچه changeling، شش سال، پس وقتی دهانش را باز کرد تا حرف بزند، وقتی دهانش را باز کرد تا حرف بزند، آن قدر وحشت زده بودند که هر دو گوش خود را به هم می ریختند و صدای دیگری به گوششان نمی رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. It plays tag with the wind. September is a changeling busy as a squirrel in a hickory tree, idle as a languid brook.
[ترجمه گوگل]با باد تگ بازی می کند شهریور مثل یک سنجاب در درخت هیکلی مشغول است و مثل یک جوی خشک بیکار
[ترجمه ترگمان]آن با باد بازی می کند سپتامبر یک بچه سر راهی است که به عنوان یک سنجاب در یک درخت گردو، بی کار به عنوان یک جویبار سست مشغول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید