changeless

/ˈt͡ʃeɪndʒləs//ˈt͡ʃeɪndʒləs/

معنی: پایدار، تغییر ناپذیر، بی تغییر، ثابت
معانی دیگر: غیر ثابت، پر تغییر، دگرگون پذیر، متغیر، دگرگون ناپذیر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: changelessly (adv.), changelessness (n.)
• : تعریف: unchanging, invariable, or immutable; constant.
متضاد: changeful, mutable, variable
مشابه: constant, immutable

جمله های نمونه

1. Surrounded by this changeless landscape, one can imagine the world as it was many thousands of years ago.
[ترجمه گوگل]احاطه شده توسط این چشم انداز تغییرناپذیر، می توان جهان را مانند هزاران سال پیش تصور کرد
[ترجمه ترگمان]انسان می تواند جهان را به همان اندازه که هزاران سال پیش بود تصور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But surely the clock was like the rest, changeless.
[ترجمه گوگل]اما مطمئناً ساعت مانند بقیه بود، بدون تغییر
[ترجمه ترگمان]اما مطمئنا ساعت مثل بقیه بود، تغییر ناپذیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This changeless spell brought an acute sense of temporariness and the feeling of inevitability fading with the dusk.
[ترجمه گوگل]این طلسم تغییرناپذیر حس موقتی حاد را به ارمغان آورد و احساس اجتناب ناپذیری که با غروب محو می شود
[ترجمه ترگمان]این افسون تغییر ناپذیر حس acute و احساس جبر را در تاریکی محو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They are striking symbols of the changeless eternal city.
[ترجمه گوگل]آنها نمادهای چشمگیر شهر ابدی تغییر ناپذیر هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها سمبل شهر ابدی changeless هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The countryside then was so changeless t might have been a picture pasted against the window.
[ترجمه گوگل]در آن زمان حومه شهر چنان تغییر ناپذیر بود که ممکن بود تصویری باشد که به پنجره چسبانده شده بود
[ترجمه ترگمان]آن وقت حومه شهر به قدری شبیه به دیوار بود که با پنجره چسبیده به پنجره چسبانده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Its quality was, she knew, changeless.
[ترجمه گوگل]کیفیت آن بدون تغییر بود
[ترجمه ترگمان]می دانست که کیفیت آن تغییر ناپذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Consciousness is partial and changeful, awareness is total, changeless, calm and silent.
[ترجمه گوگل]آگاهی جزئی و متحول است، آگاهی کلی، تغییر ناپذیر، آرام و ساکت است
[ترجمه ترگمان]آگاهی جزئی و متغیر است، آگاهی در مجموع، changeless، آرام و ساکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Changeless is tall purity is oleaginous, light bright is incompact the use feeling that stretch tight.
[ترجمه گوگل]بدون تغییر خلوص بلند است روغنی است، نور روشن ناسازگار است احساس استفاده که کشش تنگ است
[ترجمه ترگمان]Changeless صاف است، oleaginous است، نور روشن incompact است که احساس می کند آن را محکم نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As the extension of time, redound may be changeless, but yield came down.
[ترجمه گوگل]با افزایش زمان، ممکن است افزایش مجدد بدون تغییر باشد، اما بازده کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]به تدریج که گذشت زمان ممکن است changeless شود، اما تسلیم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Why't have the affection with changeless one's whole life?
[ترجمه گوگل]چرا تمام زندگی خود را با تغییر ناپذیر دوست نداری؟
[ترجمه ترگمان]چرا تمام زندگی تو تغییر کرده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Is there lasting and changeless feeling?
[ترجمه گوگل]آیا احساس پایدار و تغییر ناپذیر وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا این احساس پایدار و پایدار است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Seasonal commutation replace eternity is changeless, and the index of tide always is metabolic multiterminal however.
[ترجمه گوگل]جابجایی فصلی جایگزین ابدیت بدون تغییر است و شاخص جزر و مد همیشه متابولیک چند ترمینال است
[ترجمه ترگمان]تخفیف فصلی جایگزین ابدیت است و شاخص جزر و مد همیشه متابولیک متابولیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Methods:Ensure other factors are changeless, then change the pressure of laser cavity, Observe the variational rule of the laser intensity.
[ترجمه گوگل]روش ها: اطمینان حاصل کنید که سایر عوامل بدون تغییر هستند، سپس فشار حفره لیزر را تغییر دهید، قانون تغییر شدت لیزر را رعایت کنید
[ترجمه ترگمان]روش ها: اطمینان حاصل کنید که عوامل دیگری مورد استفاده قرار می گیرند، سپس فشار حفره لیزر را تغییر می دهند، قانون متغیر شدت لیزر را مشاهده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If the view-area angle of seeker is changeless, the reducibility of the threshold of altimeter will avoid that remora keeps out the LOS of seeker. This helps to capture the target.
[ترجمه گوگل]اگر زاویه ناحیه دید جستجوگر تغییر ناپذیر باشد، کاهش پذیری آستانه ارتفاع سنج از آن جلوگیری می کند که remora از LOS جستجوگر جلوگیری کند این به گرفتن هدف کمک می کند
[ترجمه ترگمان]اگر زاویه دید جستجوگر changeless باشد، کاستی پذیری آستانه of از آن اجتناب می کند که remora جستجوگر جستجوگر را نگه می دارد این کار به ثبت هدف کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پایدار (صفت)
abiding, stable, permanent, firm, constant, resistant, livelong, stanch, indissoluble, perdurable, faithful, changeless, unflinching, inexhaustible, undying, unfailing

تغییر ناپذیر (صفت)
changeless, immutable, invariable, unalterable, irreversible, inalterable, inelastic

بی تغییر (صفت)
stationary, changeless

ثابت (صفت)
stable, permanent, firm, constant, lasting, true, loyal, fixed, pat, fiducial, immovable, hard and fast, changeless, invariable, inalterable, steady, resolute, indelible, staid, equable, immobile, incommutable, invariant, irremovable, thetic, thetical

انگلیسی به انگلیسی

• unchanging, enduring, constant, stable

پیشنهاد کاربران

۱. تغییر ناپذیر. ثابت ۲. همیشگی. ابدی
مثال:
Surrounded by this changeless landscape, one can imagine the world as it was many thousands of years ago.
محصور شده در این چشم انداز تغییر ناپذیر ، انسان می تواند جهان را در هزاران سال پیش تصور کند.
changeless = eternal = immutable = constant = invariable = permanent = fixed = firm
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : change
✅️ اسم ( noun ) : change / changeability / changer / changeableness / changelessness
✅️ صفت ( adjective ) : changeable / changed / changeless
✅️ قید ( adverb ) : changeably
نامتغیر

بپرس