change one's mind


معنی: منصرف شدن
معانی دیگر: به نوبت عمل کردن، نوبتی کردن، نظر یا خواسته یا اندیشه یا عقیده ی خود را عوض کردن، تصمیم خود را عوض کردن

مترادف ها

منصرف شدن (فعل)
quit, give up, change one's mind

انگلیسی به انگلیسی

• make a decision to do something different from what had been determined previously

پیشنهاد کاربران

از صرافت چیزی افتادن
change somebody's mind
نظر کسی رو عوض کردن
Decide to do some thing else
تغییر نظر
Change someone's mind
نظر کسی را عوض کردن
At first i thought he was clever, but i changed my mind.
اولا فکر میکردم اون باهوشه، ولی نظرمو عوض کردم.
Someone's mind was changed
عوض شدن نظر کسی
...
[مشاهده متن کامل]

I decided to be a dentist, but when i knew how
hard was it, my mind was changed.
👆این ساختار مجهولش هست، یعنی نمیدونیم فاعل کیه و کی نظر فرد رو عوض کرده. برای ضمیر های you, we, they به جای was از were استفاده میکنیم.

تغییر نظر یه شخص

بپرس