change of mind

جمله های نمونه

1. The principal reason for my change of mind is this.
[ترجمه گوگل]دلیل اصلی تغییر نظر من این است
[ترجمه ترگمان]دلیل اصلی تغییر عقیده من این است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His change of mind was recent and sudden, the inference being that someone had persuaded him.
[ترجمه گوگل]تغییر نظر او اخیراً و ناگهانی بود، استنباط این بود که شخصی او را متقاعد کرده است
[ترجمه ترگمان]تغییر عقیده او تازگی و ناگهانی بود، به این نتیجه رسید که یک نفر او را متقاعد کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A change of mind in one instance does not necessarily signal a change in overall policy.
[ترجمه گوگل]تغییر ذهن در یک مورد لزوماً نشان دهنده تغییر در سیاست کلی نیست
[ترجمه ترگمان]تغییر ذهن در یک مورد لزوما نشان دهنده تغییر در سیاست کلی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sometimes I feel, with a change of mind, that trees are absurd, too.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات با تغییر عقیده احساس می کنم که درختان نیز پوچ هستند
[ترجمه ترگمان]گاهی احساس می کنم که این درخت ها خیلی بی معنی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This signals a rapid change of mind by the government.
[ترجمه گوگل]این نشان دهنده تغییر سریع نظر دولت است
[ترجمه ترگمان]این نشان دهنده تغییر سریع ذهن از سوی دولت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He had an unaccountable change of mind.
[ترجمه گوگل]او یک تغییر ذهنی غیرقابل پاسخگویی داشت
[ترجمه ترگمان]ذهنش تغییر عجیبی داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The North Korean regime chose to present this change of mind as an act of treachery.
[ترجمه گوگل]رژیم کره شمالی این تغییر ذهنیت را به عنوان یک اقدام خیانت آمیز معرفی کرد
[ترجمه ترگمان]رژیم کره شمالی این تغییر ذهن را عملی خیانت می دانست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Change of mind is a blink of eye. Mind can roam everywhere, which you can't seize.
[ترجمه گوگل]تغییر عقیده یک چشم بر هم زدن است ذهن می تواند در همه جا پرسه بزند، که شما نمی توانید آن را تصرف کنید
[ترجمه ترگمان]تغییر ذهن یک چشم به هم زدن است ذهن می تواند در همه جا پرسه بزند، که شما نمی توانید آن را بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He a change of mind at the last minute.
[ترجمه گوگل]او در آخرین لحظه نظر خود را تغییر می دهد
[ترجمه ترگمان]در آخرین لحظه تغییر عقیده داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There may be cases where there is parliamentary disquiet over a ministerial proposal and then the minister has a change of mind.
[ترجمه گوگل]ممکن است مواردی پیش بیاید که مجلس بر سر پیشنهاد وزیری ناآرامی ایجاد کند و بعد نظر وزیر تغییر کند
[ترجمه ترگمان]ممکن است مواردی وجود داشته باشد که در مورد یک پیشنهاد وزرا نا آرامی پارلمانی وجود دارد و سپس وزیر تغییر عقیده دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Yet that audience with the King on Sunday night did produce an improvement in spirits if not a change of mind.
[ترجمه گوگل]با این حال، آن تماشاگران با پادشاه یکشنبه شب، اگر نگوییم تغییر ذهنیت، باعث بهبود روحیه شد
[ترجمه ترگمان]با این حال، شنوندگان با پادشاه در شب یکشنبه تغییری در روحیه خود ایجاد کردند، البته اگر تغییر عقیده دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We were all puzzled: what could explain his sudden change of mind?
[ترجمه گوگل]همه ما متحیر بودیم: چه چیزی می تواند تغییر ذهنیت ناگهانی او را توضیح دهد؟
[ترجمه ترگمان]همه ما گیج بودیم: چه چیزی می توانست تغییر ناگهانی ذهن او را توضیح دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. That was before. We don't know why they a change of mind.
[ترجمه گوگل]قبلا همین بود ما نمی دانیم چرا آنها تغییر عقیده دارند
[ترجمه ترگمان]قبلا هم همین طور بود ما نمی دانیم برای چه تغییر عقیده دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• change of opinion, change in one's attitude; change in treatment

پیشنهاد کاربران

بپرس