change for the worse

جمله های نمونه

1. The patient's condition changed for the worse.
[ترجمه گوگل]وضعیت بیمار بدتر شد
[ترجمه ترگمان]وضع بیمار بدتر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It looks like the weather is changing for the worse.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که هوا در حال تغییر برای بدتر است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که هوا برای شرایط بدتر در حال تغییر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The grandparents sigh and say how things have changed for the worse.
[ترجمه گوگل]پدربزرگ و مادربزرگ آهی می کشند و می گویند که چگونه اوضاع بدتر شده است
[ترجمه ترگمان]پدربزرگ و مادربزرگ آه می کشند و می گویند که اوضاع بدتر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There is a problem if a fund has produced sales literature with a positive rating that changes for the worse.
[ترجمه گوگل]اگر صندوقی ادبیات فروش را با رتبه‌بندی مثبت تولید کرده باشد که بدتر تغییر می‌کند، مشکل وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک مشکل وجود دارد اگر یک صندوق، ادبیات فروش را با یک رتبه بندی مثبت تولید کند که شرایط را بدتر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There has been a change for the worse in the environment as more trekkers reach Nepal.
[ترجمه گوگل]با رسیدن تعداد بیشتری از کوهنوردان به نپال، تغییراتی در محیط بدتر شده است
[ترجمه ترگمان]تغییر در محیط بدتر از رسیدن more به نپال رخ داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There is a change for the worse in the weather today.
[ترجمه گوگل]امروز تغییری به سمت بدتر شدن هوا وجود دارد
[ترجمه ترگمان]امروز یک تغییر برای شرایط بدتر از آب و هوا وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Suppose the market take a change for the worse, what shall we don then ?
[ترجمه گوگل]فرض کنید بازار به سمت بدتر شدن تغییر می‌کند، پس چه کنیم؟
[ترجمه ترگمان]فرض کنید که بازار برای شرایط بدتر تغییر کند، پس ما چه کار باید بکنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. People who are resistant to change cannot resist change for the worse.
[ترجمه گوگل]افرادی که در برابر تغییر مقاومت می کنند، نمی توانند در برابر تغییر برای بدتر شدن مقاومت کنند
[ترجمه ترگمان]افرادی که نسبت به تغییر مقاوم هستند، نمی توانند در مقابل تغییرات مقاومت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The first kind is a change for the worse.
[ترجمه گوگل]نوع اول تغییر به سمت بدتر است
[ترجمه ترگمان]اولین نوع، یک تغییر برای شرایط بدتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The doctor said the girl had taken a change for the worse and was seriously ill.
[ترجمه گوگل]دکتر گفت که دختر تغییر را بدتر کرده و به شدت بیمار است
[ترجمه ترگمان]دکتر گفت که دختر تغییر کرده است و به شدت بیمار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This storm is certainly a change for the worse.
[ترجمه گوگل]این طوفان مطمئناً تغییری برای بدتر شدن است
[ترجمه ترگمان]این طوفان قطعا برای اوضاع بدتر خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. How would your life change for the worse if your leadership skills increased?
[ترجمه گوگل]اگر مهارت های رهبری شما افزایش یابد، زندگی شما چگونه تغییر می کند؟
[ترجمه ترگمان]اگر مهارت های رهبری تان افزایش یابد چگونه زندگی شما بدتر می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The doctor told the nurse to call him if there was a positive change for the worse.
[ترجمه گوگل]دکتر به پرستار گفت اگر تغییر مثبتی داشت به او زنگ بزند
[ترجمه ترگمان]دکتر به پرستار گفت که اگر تغییر مثبتی برای بدتر شدن وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. For most ordinary workers, the new tax laws represent a change for the worse.
[ترجمه گوگل]برای اکثر کارگران عادی، قوانین مالیاتی جدید نشان دهنده تغییر به سمت بدتر شدن است
[ترجمه ترگمان]برای اغلب کارگران عادی، قوانین مالیاتی جدید، تغییری را برای شرایط بدتر ارائه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• deterioration, negative change

پیشنهاد کاربران

بپرس