champagne

/ʃæmˈpeɪn//ʃæmˈpeɪn/

معنی: شامپانی، شامپاین
معانی دیگر: (در اصل) انواع شراب هایی که در ناحیه ی شامپانی در کشور فرانسه تولید می شد، شراب شامپانی (شامپاین)، (امروزه) هر شراب سفید گازدار، شامپانی (شامپاین)، ناحیه ی تاریخی و کشاورزی شامپانی یا شامپاین (در شمال خاوری کشور فرانسه - شراب گازدار آن معروف است)، نام مشروبی که در شامپانی فرانسه تهیه میشود

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a sparkling white wine produced in the Champagne region of France.

(2) تعریف: (informal) any sparkling white wine.

جمله های نمونه

1. ice the champagne before serving
قبل از نوشیدن (بطری) شامپاین را در یخ بگذارید.

2. they were producing falsified champagne
آنها شامپاین تقلبی تولید می کردند.

3. Champagne was fizzing in the glass.
[ترجمه گوگل]شامپاین در لیوان می جوشید
[ترجمه ترگمان]شامپاین پر شده از شیشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Shall we go halves on a bottle of champagne?
[ترجمه گوگل]آیا می‌توانیم با یک بطری شامپاین نصف شویم؟
[ترجمه ترگمان]می شود نیم بطری شامپاین باز کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Champagne houses owe their success to brand image.
[ترجمه گوگل]خانه های شامپاین موفقیت خود را مدیون تصویر برند هستند
[ترجمه ترگمان]خانه های شامپاین به موفقیت خود در تصویر برند مدیون هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We ordered another bottle of champagne.
[ترجمه گوگل]یک بطری شامپاین دیگر سفارش دادیم
[ترجمه ترگمان] یه بطری شامپاین دیگه سفارش دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Larry was pouring out four glasses of champagne.
[ترجمه گوگل]لری در حال ریختن چهار لیوان شامپاین بود
[ترجمه ترگمان]لری از چهار لیوان شامپاین بیرون می ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The heat and the champagne made him feel dizzy .
[ترجمه گوگل]گرما و شامپاین باعث سرگیجه او شد
[ترجمه ترگمان]گرما و شامپاین او را گیج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She was clutching a bottle of champagne.
[ترجمه گوگل]او یک بطری شامپاین را در چنگ داشت
[ترجمه ترگمان]بطری شامپاین را در دست گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Champagne wines became immensely popular in the 18th century.
[ترجمه گوگل]شراب های شامپاین در قرن هجدهم بسیار محبوب شدند
[ترجمه ترگمان]شراب شامپاین در قرن ۱۸ بسیار محبوب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There was a complimentary bottle of champagne in the hotel room.
[ترجمه گوگل]یک بطری شامپاین رایگان در اتاق هتل بود
[ترجمه ترگمان] یه بطری شامپاین تو اتاق هتل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There were two glasses of champagne on the tray.
[ترجمه گوگل]روی سینی دو لیوان شامپاین بود
[ترجمه ترگمان]دو لیوان شامپاین روی سینی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Champagne glasses usually have long stems.
[ترجمه گوگل]لیوان های شامپاین معمولا ساقه های بلندی دارند
[ترجمه ترگمان]لیوان های شامپاین معمولا ساقه های بلند دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Let's go the whole hog and order champagne.
[ترجمه گوگل]بیایید کل گراز برویم و شامپاین سفارش دهیم
[ترجمه ترگمان]بیا همه خوک و خوک سفارش بدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The champagne is spilling out of the bottle.
[ترجمه گوگل]شامپاین از بطری بیرون می ریزد
[ترجمه ترگمان] شامپاین از بطری سرازیر میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شامپانی (اسم)
bubbly, champagne

شامپاین (اسم)
champagne, sparkling wine

انگلیسی به انگلیسی

• sparkling white wine
champagne is a good quality fizzy white wine from france.

پیشنهاد کاربران

### 🥂 شامپاین به عنوان استعاره در فرهنگ غربی نماد چیست؟
1. موفقیت بزرگ یا پیروزی
- چون شامپاین معمولاً در جشن ها و مراسم موفقیت ( مثل بردن جایزه، صعود تیم ورزشی، ازدواج، راه اندازی شرکت، و. . . ) باز می شه، استعاره اش می شه:
...
[مشاهده متن کامل]

> موفقیت چشمگیر یا دستاورد بزرگ
2. ثروت و لوکس بودن
- شامپاین نوشیدنی گرون قیمتیه، مخصوص طبقات بالای جامعه. وقتی کسی از شامپاین حرف می زنه، ممکنه منظورش:
> زندگی تجملاتی، اشرافی، شیک و مدرن باشه.
3. جشن، شادی و لحظات خاص
- نوشیدن شامپاین یعنی اون لحظه ارزشمنده. بنابراین استعاره ای از:
> زمان خاص، جشن گرفتن لحظه ها، یا شادی نادر
- - -
### چند مثال استعاره ای از شامپاین:
- She wants the champagne life, not the beer budget.
او دنبال زندگی لوکس و سطح بالاست، نه زندگی ارزون و ساده.
( شامپاین = زندگی تجملاتی؛ آبجو = زندگی معمولی )
- It’s not time to pop the champagne yet.
هنوز وقت جشن گرفتن نیست.
( شامپاین = جشن موفقیت )
- He traded his beer nights for champagne dreams.
شب های ساده اش رو با رؤیای زندگی لوکس عوض کرد.
( شامپاین = رؤیای بزرگ و خاص )
- - -
### در فارسی چی معادل می شه؟
توی فارسی، شامپاین استعاره ای برای "موفقیت بزرگ"، "لوکس بودن"، "لحظهٔ خاص" به حساب میاد. معادل های استعاره ای ممکنه اینا باشن:
- طلا ( مثل: هنوز وقت طلا درآوردن نیست )
- الماس ( مثل: دنبال زندگی الماسیه )
- جشن و نقل و شیرینی ( به عنوان نماد شادی و پیروزی )
- ویلا و ماشین لوکس ( در زبان محاوره ای )
chatgpt

champagne ( n ) ( ʃ�mˈpeɪn ) =a French sparkling white wine ( one with bubbles ) that is drunk on special occasions, e. g. a glass of champagne.
champagne
شراب سفید
مشروب های فرانسوی

بپرس