chamberlain

/ˈt͡ʃeɪmbərlən//ˈt͡ʃeɪmbəlɪn/

معنی: پیشکار، ناظر، حاجب، رئیس خلوت
معانی دیگر: (در اصل) فراش اتاق خواب، پرده دار، سرپیشخدمت (در خانه ی اشرافی)، (در برخی دربارها) رئیس خلوت، کارمند ارشد دربار، (انگلیس - در شهرداری ها و غیره) خزانه دار، گنجور، نویل چمبرلین (نخست وزیر انگلیس)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an official in charge of receiving fees for a municipality; treasurer.

(2) تعریف: one who manages the household affairs of a noble; steward.

(3) تعریف: a high official of a sovereign's court.

جمله های نمونه

1. Chamberlain tried to appease Hitler with Sudetenland at Munich.
[ترجمه گوگل]چمبرلین سعی کرد هیتلر را با سودتنلند در مونیخ راضی کند
[ترجمه ترگمان]Chamberlain سعی کرد هیتلر را با Sudetenland در مونیخ آرام کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was as much of an appeaser as Chamberlain, but less dogmatic and self-righteous.
[ترجمه گوگل]او به اندازه چمبرلین مماشات کننده بود، اما کمتر جزم اندیش و خودپسند بود
[ترجمه ترگمان]او به اندازه an appeaser، ولی less و self بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As secretary to the Lord Great Chamberlain, he has responsibility for ceremonial duties on state occasions.
[ترجمه گوگل]به عنوان منشی لرد بزرگ چمبرلین، او مسئولیت وظایف تشریفاتی را در مناسبت های ایالتی بر عهده دارد
[ترجمه ترگمان]او در مواقع اضطراری مسیولیت تشریفاتی را بر عهده دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Chamberlain Act also provided for subsidising slum clearance schemes.
[ترجمه گوگل]قانون چمبرلین همچنین یارانه طرح های پاکسازی زاغه ها را پیش بینی کرده بود
[ترجمه ترگمان]قانون Chamberlain نیز برای اعطای یارانه به طرح های پاک سازی منطقه فراهم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Both chamberlain and clerk accepted it without question when they were dismissed from attendance.
[ترجمه گوگل]زمانی که از حضور در جلسه اخراج شدند، هم منشی و هم منشی آن را بدون تردید پذیرفتند
[ترجمه ترگمان]رئیس و منشی هر دو این نامه را بدون سوال و جواب پذیرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Chamberlain was appalled by the barbarity of Kristallnacht, which undoubtedly helped to speed up immigration procedures.
[ترجمه گوگل]چمبرلین از وحشی گری کریستال ناخت، که بدون شک به تسریع روند مهاجرت کمک کرد، وحشت زده شد
[ترجمه ترگمان]از وحشیگری of، که بدون شک به تسریع روند مهاجرت کمک کرده بود، وحشتزده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Chamberlain, Baldwin suggested, might consider joining as a minister without portfolio.
[ترجمه گوگل]بالدوین پیشنهاد کرد که چمبرلین ممکن است به عنوان وزیر بدون پورتفولیو ملحق شود
[ترجمه ترگمان]بالدوین، بالدوین پیشنهاد داد که ممکن است به عنوان یک وزیر بدون پورتفولیو شرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Chamberlain, she told him, was a nonentity.
[ترجمه گوگل]چمبرلین، او به او گفت، یک موجود نیست
[ترجمه ترگمان]او به او گفت: Chamberlain، a بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Three minutes later Sharp was denied by Chamberlain, but Milligan seized on the loose ball to score.
[ترجمه گوگل]سه دقیقه بعد شارپ توسط چمبرلین رد شد، اما میلیگان توپ آزاد را به دست آورد و گلزنی کرد
[ترجمه ترگمان]سه دقیقه بعد شارپ توسط Chamberlain رد شد، اما milligan در مجلس رقص آزاد شد تا امتیاز کسب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Chamberlain was a Cabinet Minister until he left the Liberal party in 188
[ترجمه گوگل]چمبرلین تا زمانی که حزب لیبرال را در سال 188 ترک کرد وزیر کابینه بود
[ترجمه ترگمان]Chamberlain تا زمانی که حزب لیبرال را در ۱۸۸ جا گذاشت، وزیر کابینه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In 1920, Austen Chamberlain transformed the system by allowing tax exemptions to be claimed nomatterhow big the taxpayer's income.
[ترجمه گوگل]در سال 1920، آستن چمبرلین سیستم را تغییر داد و اجازه داد معافیت های مالیاتی هر چقدر هم که درآمد مالیات دهندگان زیاد باشد، مطالبه شود
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۲۰، آستن سیستم را با اجازه دادن به معافیت های مالیاتی که درآمد مالیات دهندگان را افزایش داده بود، تغییر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Mrs Chamberlain, who insisted that a dingo had killed the baby, was released after three-and-a-half years in jail.
[ترجمه گوگل]خانم چمبرلین که اصرار داشت که دینگو نوزاد را کشته است، پس از سه سال و نیم زندان آزاد شد
[ترجمه ترگمان]خانم Chamberlain که اصرار داشت a بچه را کشته، بعد از سه سال و نیم در زندان آزاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Neville Chamberlain was greatly affected by the death of his cousin Norman and determined that such sacrifice should not be wasted.
[ترجمه گوگل]نویل چمبرلین به شدت تحت تأثیر مرگ پسر عمویش نورمن قرار گرفت و تصمیم گرفت که چنین فداکاری نباید هدر رود
[ترجمه ترگمان]مرگ پسر عمویش نورمن به شدت تحت تاثیر قرار گرفت و مشخص شد که این قربانی نباید هدر رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Glenn Chamberlain said from the rescue center in Halifax.
[ترجمه گوگل]گلن چمبرلین از مرکز نجات در هالیفاکس گفت
[ترجمه ترگمان]گلن Chamberlain از مرکز امداد در هالیفاکس گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A chamberlain showed them to their seats just beneath the high table, which was dominated by a pearl-encrusted silver salt cellar.
[ترجمه گوگل]یک اتاق‌نشین آنها را به صندلی‌هایشان نشان داد درست زیر میز بلند، که زیر آن یک انبار نمک نقره‌ای پوشیده از مروارید قرار داشت
[ترجمه ترگمان]یک حاجب آن ها را به جای آن ها در زیر میز بلند نشان داد که تماما در زیر آن یک سرداب نقره پر از نقره بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیشکار (اسم)
agent, steward, chamberlain, majordomo

ناظر (اسم)
proctor, supervisor, superintendent, warden, bailiff, steward, chamberlain, majordomo, bystander, overseer, viewer, spectator, surveillant, butler, onlooker, looker on, controller, intendant, manciple

حاجب (اسم)
chamberlain, porter, curtain, eyebrow, doorkeeper

رئیس خلوت (اسم)
chamberlain

انگلیسی به انگلیسی

• high official of a royal court; treasurer
a chamberlain is the person who is in charge of the household affairs of a monarch or noble.

پیشنهاد کاربران

درود بر این طبع بلند
فراش
chamberlain of the morning breeze
فراش باد صبا

بپرس