1.
چالش انگیز،چالشی
2. Mike found a challenging job as a computer programmer.
[ترجمه گوگل]مایک شغل چالش برانگیزی به عنوان برنامه نویس کامپیوتر پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]مایک یک کار چالش برانگیز را به عنوان یک برنامه نویس کامپیوتر پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She took the offensive, challenging her critics to prove their allegations.
[ترجمه گوگل]او هجوم آورد و منتقدانش را برای اثبات ادعاهایشان به چالش کشید
[ترجمه ترگمان]او این حمله را انجام داد و منتقدانش را به چالش کشید تا ادعاهای آن ها را اثبات کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Her lawyer is challenging the legality of the court order.
[ترجمه گوگل]وکیل او قانونی بودن حکم دادگاه را به چالش می کشد
[ترجمه ترگمان]وکیل او قانونی بودن حکم دادگاه را به چالش می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She performed the most challenging task without a mistake.
[ترجمه گوگل]او چالش برانگیزترین کار را بدون اشتباه انجام داد
[ترجمه ترگمان]او دشوارترین کار را بدون اشتباه انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She was effectively challenging the whole basis on which society was run.
[ترجمه گوگل]او عملاً کل مبنایی را که جامعه بر اساس آن اداره می شد به چالش می کشید
[ترجمه ترگمان]او به طور موثر تمام پایه ای را که جامعه در آن اداره می شد به چالش کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Teaching young children is a challenging and rewarding job.
[ترجمه گوگل]آموزش به کودکان خردسال یک شغل چالش برانگیز و با ارزش است
[ترجمه ترگمان]آموزش کودکان به عنوان یک شغل چالش برانگیز و پر پاداش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. This has been a challenging time for us all.
[ترجمه گوگل]این یک زمان چالش برانگیز برای همه ما بوده است
[ترجمه ترگمان]این یک زمان چالش برانگیز برای همه ما بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Society is challenging the traditional sexual division of labour.
[ترجمه گوگل]جامعه تقسیم کار جنسی سنتی را به چالش می کشد
[ترجمه ترگمان]جامعه چالش جنسیتی سنتی کار را به چالش می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It's a challenging job but I'm sure you'll prove equal to it.
[ترجمه گوگل]این یک کار چالش برانگیز است، اما من مطمئن هستم که شما با آن برابری خواهید کرد
[ترجمه ترگمان]این یه شغل challenging، اما مطمئنم که تو هم به این نتیجه رسیدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The new current affairs series promises to address challenging issues with freshness and rigour.
[ترجمه گوگل]سری جدید امور جاری نوید پرداختن به مسائل چالش برانگیز را با تازگی و دقت می دهد
[ترجمه ترگمان]مجموعه امور جاری جدید وعده پرداختن به مسائل چالش برانگیز با تازگی و سختگیری را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He found the course academically challenging.
[ترجمه گوگل]او این دوره را از نظر آکادمیک چالش برانگیز یافت
[ترجمه ترگمان]او رشته تحصیلی را به چالش کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The college offers a challenging and stimulating environment in which to study.
[ترجمه گوگل]کالج محیطی چالش برانگیز و محرک برای تحصیل در اختیار شما قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]این کالج یک محیط چالش برانگیز و محرک را برای تحصیل ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Campaigners are challenging the safety of genetically-modified food.
[ترجمه گوگل]کمپینها ایمنی مواد غذایی اصلاحشده ژنتیکی را به چالش میکشند
[ترجمه ترگمان]مبارزان برای امنیت غذاهای اصلاح شده ژنتیکی مبارزه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. My interests include anything adventurous or challenging.
[ترجمه گوگل]علایق من شامل هر چیزی ماجراجویانه یا چالش برانگیز است
[ترجمه ترگمان]علایق من شامل هر چیز ماجراجو یا چالش برانگیز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید