chairperson

/ˈtʃerˌpərsən//ˈtʃeəpɜːsən/

رئیس جلسه (مرد یا زن)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who presides over a board, meeting, committee, or the like.
مشابه: chairman

جمله های نمونه

1. The chairperson has the casting / deciding vote.
[ترجمه گوگل]رئیس دارای رای تعیین کننده / تصمیم گیری است
[ترجمه ترگمان]این رئیس رای تصمیم گیرنده \/ تصمیم گیری را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We chose Paul Stubbs to be chairperson.
[ترجمه گوگل]ما پل استابز را به عنوان رئیس انتخاب کردیم
[ترجمه ترگمان]ما پل Stubbs را انتخاب کردیم که رئیس باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We chose Paul Stubbs as / for chairperson.
[ترجمه گوگل]ما پل استابز را به عنوان / برای رئیس انتخاب کردیم
[ترجمه ترگمان]ما پل Stubbs را به عنوان رئیس انتخاب کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The chairperson brought the meeting to a close.
[ترجمه گوگل]رئیس جلسه را به پایان رساند
[ترجمه ترگمان]رئیس جلسه را به یک جلسه نزدیک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Eve Johnson has stepped down as chairperson.
[ترجمه گوگل]ایو جانسون از سمت ریاست کناره گیری کرد
[ترجمه ترگمان]ای و جانسون به عنوان رئیس استعفا داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Only if the chairperson resigns will we be able to restore the confidence of our members.
[ترجمه گوگل]تنها در صورت استعفای رئیس می‌توانیم اعتماد اعضای خود را بازگردانیم
[ترجمه ترگمان]تنها در صورتی که رئیس استعفا دهد، ما قادر خواهیم بود اعتماد اعضای خود را بازگردانیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The committee's chairperson is facing a possible ouster.
[ترجمه گوگل]رئیس کمیته با احتمال برکناری مواجه است
[ترجمه ترگمان]رئیس این کمیته با اخراج احتمالی مواجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The committee's chairperson is to be relieved of her duties.
[ترجمه گوگل]قرار است رئیس کمیته از وظایف خود برکنار شود
[ترجمه ترگمان]رئیس این کمیته قرار است از وظایف خود برکنار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She's the chairperson of the safety committee.
[ترجمه گوگل]او رئیس کمیته ایمنی است
[ترجمه ترگمان]اون مسئول کمیته امنیتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The chairperson proposed a vote of thanks to the volunteers.
[ترجمه گوگل]رئیس پیشنهاد رای تشکر از داوطلبان را داد
[ترجمه ترگمان]رئیس به لطف داوطلبان رای داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sally Palmer will be continuing as chairperson this autumn.
[ترجمه گوگل]سالی پالمر در پاییز امسال به عنوان رئیس هیئت مدیره ادامه خواهد داد
[ترجمه ترگمان]سلی پالمر در پاییز امسال به عنوان رئیس ادامه خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Chairperson opened the proceedings with a short speech.
[ترجمه گوگل]رئیس جلسه با سخنرانی کوتاهی آغاز شد
[ترجمه ترگمان]رئیس دادگاه جلسه را با یک سخنرانی کوتاه آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The chairperson fielded technical questions that she could not answer herself.
[ترجمه گوگل]رئیس سؤالات فنی را مطرح کرد که خودش نتوانست به آنها پاسخ دهد
[ترجمه ترگمان]رئیس به سوالات تکنیکی پاسخ داد که نمی توانست به خود پاسخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The chairperson always has the deciding vote.
[ترجمه گوگل]رئیس همیشه رأی تعیین کننده دارد
[ترجمه ترگمان]رئیس دادگاه همیشه رای تصمیم گیری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The chairperson extended a warm welcome to the guest speaker.
[ترجمه گوگل]رئیس از سخنران مهمان استقبال گرمی کرد
[ترجمه ترگمان]رئیس یک خوشامد گرم به سخنگوی مهمان تمدید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] رئیس

انگلیسی به انگلیسی

• person who presides over something; person who presides over a meeting; person who presides a committee; chief officer of a company
the chairperson of a meeting, committee, or organization is the person in charge of it.

پیشنهاد کاربران

رئیس هیات مدیره ( در شرکت ها )
میزبان
رئیس ( جلسه )
# They chose him as chairperson
# The final decision rests with the chairperson
رئیس ، رهبر، مدیر
رئیس جلسه
مدیر
رئیس ، رهبر
رهبر

بپرس