chairman of the board

جمله های نمونه

1. Williams has been chairman of the board for five years.
[ترجمه گوگل]ویلیامز پنج سال است که رئیس هیئت مدیره بوده است
[ترجمه ترگمان]ویلیامز پنج سال رئیس هیات مدیره بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. At 39 she was made chairman of the board.
[ترجمه گوگل]در 39 سالگی به عنوان رئیس هیئت مدیره انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]او در سن ۳۹ سالگی رئیس هیات مدیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She is acting as deputy to the chairman of the board.
[ترجمه گوگل]او به عنوان معاون رئیس هیئت مدیره فعالیت می کند
[ترجمه ترگمان]او به عنوان معاون رئیس هیات مدیره عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Chairman of the Board immediately issued a writ for libel.
[ترجمه گوگل]رئيس هيئت مديره بلافاصله دستور افترا صادر كرد
[ترجمه ترگمان]رئیس هیات مدیره فورا حکمی برای افترا صادر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He has been chairman of the board for the last 23 years.
[ترجمه گوگل]او در 23 سال گذشته رئیس هیئت مدیره بوده است
[ترجمه ترگمان]او در ۲۳ سال گذشته رئیس هیات مدیره بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He is also chairman of the Board of Governors of Leicester Polytechnic.
[ترجمه گوگل]او همچنین رئیس هیئت مدیره پلی تکنیک لستر است
[ترجمه ترگمان]او همچنین رئیس هیات مدیره پلی تکنیک لس تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He experimented with a chairman of the board management style, delegating details to others without surrendering overall control.
[ترجمه گوگل]او با یک رئیس سبک مدیریت هیئت مدیره آزمایش کرد و جزئیات را بدون تسلیم کردن کنترل کلی به دیگران واگذار کرد
[ترجمه ترگمان]او با رئیس سبک مدیریتی هیات مدیره بازی کرد و جزئیات را بدون تسلیم شدن کامل به دیگران واگذار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He is a former chairman of the board of management of Volkswagen.
[ترجمه گوگل]او رئیس سابق هیئت مدیره فولکس واگن است
[ترجمه ترگمان]او رئیس سابق هیات مدیره شرکت فولکس واگن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He is elected chairman of the board.
[ترجمه گوگل]او به عنوان رئیس هیئت مدیره انتخاب می شود
[ترجمه ترگمان]او به عنوان رئیس هیات مدیره انتخاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Our legal representative is the Chairman of the Board.
[ترجمه گوگل]نماینده قانونی ما رئیس هیئت مدیره است
[ترجمه ترگمان]نماینده قانونی ما رئیس هیات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Smith is the Chairman of the board and Managing Director of Retailer.
[ترجمه گوگل]اسمیت رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل خرده فروش است
[ترجمه ترگمان]اسمیت رئیس هیات مدیره و مدیر عامل of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Shile companies, Mulcahy will continue to as Chairman of the Board.
[ترجمه گوگل]شرکت های شیل، مولکاهی به عنوان رئیس هیئت مدیره ادامه خواهد داد
[ترجمه ترگمان]شرکت های Shile، Mulcahy به عنوان رئیس هیات مدیره ادامه خواهند داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The chairman of the Board of directors is the legal representative of the company.
[ترجمه گوگل]رئیس هیئت مدیره نماینده قانونی شرکت می باشد
[ترجمه ترگمان]رئیس هیات مدیره، نماینده قانونی شرکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They elect Mr. Ma chairman of the board.
[ترجمه گوگل]آنها آقای ما را به عنوان رئیس هیئت مدیره انتخاب می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها رئیس هیات مدیره را انتخاب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The man was proclaimed chairman of the board.
[ترجمه گوگل]این مرد به عنوان رئیس هیئت مدیره معرفی شد
[ترجمه ترگمان]این مرد به عنوان رئیس هیات مدیره اعلام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• leader of a board of directors

پیشنهاد کاربران

رئیس هیئت مدیره
با COB یا Chair of the Board هم شناخته می شود.

بپرس