chairborne
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
Chairborne /ˈtʃɛərˌbɔrn/ ( adj - informal ) – meaning:
( esp. in military context ) having an administrative or desk job rather than a more active one.
پشت میز نشین؛ کار اداری؛ مسئولیت دفتری
Example 👇
... [مشاهده متن کامل]
FREDDIE: I don’t want to go anywhere – as a test pilot.
JACKIE: They say you were the tops.
FREDDIE: I was – a year ago. Since then, things have changed a bit. ( He points to his glass. ) This stuff isn’t exactly what the doctor ordered for nerve and judgment. Besides I’m too ruddy old. I wouldn’t last a week. I want something chairborne – not airborne. I’ve had flying for life.
* The Deep Blue Sea - a play by Terence Rattigan ( p. 311, pdf )
فِرِدی: من نمی خوام به عنوان خلبان آزمایشی جایی برم.
جکی: می گن تو بهترین بودی.
فردی: بودم - یه سال پیش. از اون زمان، اوضاع کمی تغییر کرده. ( او به لیوان شرابش اشاره می کند. ) این چیزها دقیقاً همان چیزی نیست که دکتر برای اعصاب و قضاوت تجویز کرده بود. به علاوه، من خیلی پیر هستم. یه هفته هم دوام نمیارم. یه چیزی می خوام که پشت میز نشینی باشه - نه روی هوا. اندازه کافی پرواز کرده ام.
* گفتگوی انتخابی: از نمایشنامه ی #دریای آبی عمیق، # اثر تِرِنس راتیگان ( ص ۳۱۱، نسخه پی دی اف )
پشت میز نشین؛ کار اداری؛ مسئولیت دفتری
... [مشاهده متن کامل]
فِرِدی: من نمی خوام به عنوان خلبان آزمایشی جایی برم.
جکی: می گن تو بهترین بودی.
فردی: بودم - یه سال پیش. از اون زمان، اوضاع کمی تغییر کرده. ( او به لیوان شرابش اشاره می کند. ) این چیزها دقیقاً همان چیزی نیست که دکتر برای اعصاب و قضاوت تجویز کرده بود. به علاوه، من خیلی پیر هستم. یه هفته هم دوام نمیارم. یه چیزی می خوام که پشت میز نشینی باشه - نه روی هوا. اندازه کافی پرواز کرده ام.
* گفتگوی انتخابی: از نمایشنامه ی #دریای آبی عمیق، # اثر تِرِنس راتیگان ( ص ۳۱۱، نسخه پی دی اف )
