chain of command


زنجیره ی فرماندهی، سلسله مراتب

جمله های نمونه

1. Symonds is third in the chain of command.
[ترجمه گوگل]سیموندز سومین زنجیره فرماندهی است
[ترجمه ترگمان]Symonds سوم در زنجیره فرماندهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There will be no chain of command among the prison population to fall back on.
[ترجمه گوگل]هیچ سلسله فرماندهی در میان جمعیت زندان وجود نخواهد داشت که دوباره به آن سقوط کنند
[ترجمه ترگمان]هیچ زنجیره ای از فرماندهی در بین جمعیت زندان وجود نخواهد داشت که به آن باز گردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The organisation is a hierarchy, with a formal chain of command.
[ترجمه گوگل]سازمان یک سلسله مراتب است، با یک زنجیره فرماندهی رسمی
[ترجمه ترگمان]این سازمان یک سلسله مراتب است، با یک زنجیره رسمی از فرماندهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. What is the convoluted chain of command?
[ترجمه گوگل]زنجیره فرمان پیچیده چیست؟
[ترجمه ترگمان]زنجیره پیچیده فرماندهی چیه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Fraternization within the chain of command, prejudicial to good order and discipline.
[ترجمه گوگل]برادری در زنجیره فرماندهی، مخل نظم و انضباط خوب
[ترجمه ترگمان]fraternization در زنجیره فرماندهی، که نظم و انضباط خوبی را به مخاطره می افکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Chain of command mode, which determines workflow for approvals and notifications.
[ترجمه گوگل]حالت زنجیره ای فرمان، که گردش کار را برای تأییدیه ها و اعلان ها تعیین می کند
[ترجمه ترگمان]شکل دستوری - که جریان کار برای مصوبات و notifications را تعیین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This flow chart illustrates the chain of command.
[ترجمه گوگل]این نمودار جریان زنجیره فرمان را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این نمودار جریان، زنجیره فرماندهی را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. DEAN : Sorry about that. So, what? No chain of command?
[ترجمه گوگل]دین: از این بابت متاسفم پس چی؟ زنجیره فرماندهی وجود ندارد؟
[ترجمه ترگمان] ببخشید خب، چی؟ بدون غل و زنجیر؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There was plenty of time for information to flow up the chain of command and decisions to flow back down.
[ترجمه گوگل]زمان زیادی برای جریان یافتن اطلاعات در زنجیره فرماندهی و بازگشت تصمیمات به پایین وجود داشت
[ترجمه ترگمان]زمان زیادی برای اطلاعات برای جریان بخشیدن به زنجیره فرماندهی و تصمیمات برای بازگشت به پایین وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is not a simple matter of a king giving his orders which then pass smoothly down an organized chain of command.
[ترجمه گوگل]این امر ساده ای نیست که یک پادشاه دستورات خود را صادر کند که سپس به راحتی از زنجیره فرماندهی سازمان یافته عبور می کند
[ترجمه ترگمان]این مساله ساده ای نیست که پادشاه دستور او را صادر می کند که در آن هنگام به آرامی از یک سلسله دستورها منظم عبور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was only doing what he was told by some one higher up in an endless chain of command.
[ترجمه گوگل]او فقط کاری را انجام می داد که یکی بالاتر در یک زنجیره بی پایان از فرماندهی به او گفته بود
[ترجمه ترگمان]او تنها کاری را می کرد که کسی با سلسله بی پایان فرمان به او گفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This can be done through anonymous individual written evaluations, submitted to the supervisor and then on up the chain of command.
[ترجمه گوگل]این را می توان از طریق ارزیابی های کتبی فردی ناشناس انجام داد که به سرپرست ارائه می شود و سپس در زنجیره فرماندهی انجام می شود
[ترجمه ترگمان]این کار را می توان از طریق ارزیابی های کتبی فرد ناشناس انجام داد، به ناظر تسلیم شد و سپس زنجیره فرماندهی را افزایش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Informed by the two farmers, local authorities passed the information up the chain of command.
[ترجمه گوگل]با اطلاع دو کشاورز، مقامات محلی این اطلاعات را به زنجیره فرماندهی منتقل کردند
[ترجمه ترگمان]مقامات محلی مطلع از این دو کشاورز، این اطلاعات را از زنجیره فرماندهی رد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. At present most of them answer to the American chain of command.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر اکثر آنها به زنجیره فرماندهی آمریکا پاسخ می دهند
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر بیشتر آن ها به زنجیره فرماندهی آمریکایی پاسخ می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] زنجیر فرماندهی، سلسله مراتب فرماندهی، سلسله مراتب

انگلیسی به انگلیسی

• order of authority from highest to lowest, hierarchy of authority within an organization (especially the military)

پیشنهاد کاربران

سلسه مراتب فرماندهی
زنجیره فرمان
chain of command ( علوم نظامی )
واژه مصوب: سلسه مراتب فرماندهی
تعریف: توالی سطوح مختلف فرماندهی که در آن فرمان ها و اطلاعات از بالاترین مقام در سلسله مراتب سازمانی به رده های پایین انتقال می یابد
در مدیریت و علوم نظامی:
زنجیره فرماندهی، سلسه مراتب فرماندهی

بپرس