chafed


پوست رفته، ساییده شده

جمله های نمونه

1. Her wrists chafed where the rope had been.
[ترجمه گوگل]مچ دستش در جایی که طناب بود، چروک شد
[ترجمه ترگمان]مچ های دستش که طناب را از دست داده بود، بیرون زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Her shoes chafed the skin on her feet.
[ترجمه Hehe] کفشهاش پوست روی پاشو ساییده بودن
|
[ترجمه گوگل]کفش‌هایش پوست پاهایش را می‌چرخاند
[ترجمه ترگمان]کفش هایش روی پاهایش کبود شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She chafed her cold hands vigorously.
[ترجمه گوگل]دست های سردش را به شدت له کرد
[ترجمه ترگمان]دست های سردش را به شدت تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The collar was far too tight and chafed her neck.
[ترجمه گوگل]یقه خیلی سفت بود و گردنش را می‌چرخاند
[ترجمه ترگمان]یقه دور گردنش بسیار تنگ بود و گردنش را می فشرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His shirt collar chafed his neck.
[ترجمه گوگل]یقه پیراهنش گردنش را می‌چرخاند
[ترجمه ترگمان]یقه پیراهنش از گردنش بیرون زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He soon chafed at the restrictions of his situation.
[ترجمه گوگل]او به زودی از محدودیت های وضعیت خود خسته شد
[ترجمه ترگمان]او به زودی از محدودیت های موقعیت خود خشمگین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The caged panda chafed against the bars.
[ترجمه گوگل]پاندا در قفس به میله‌ها می‌چرخید
[ترجمه ترگمان]پاندای پیر در قفس درد می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His new shoes chafed his feet.
[ترجمه گوگل]کفش های جدیدش پاهایش را ساییده بود
[ترجمه ترگمان]کفش های تازه اش پاهایش را چین می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The rope was chafed by the rough surface of the slabstone.
[ترجمه گوگل]طناب توسط سطح ناهموار سنگ تخته پاره شده بود
[ترجمه ترگمان]طناب از سطح ناهموار of chafed شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Skin is easily irritated, chapped, chafed, and sensitized.
[ترجمه گوگل]پوست به راحتی تحریک می شود، ترک می خورد، چروکیده می شود و حساس می شود
[ترجمه ترگمان]پوست به راحتی از ترک خوردن، ترک خوردن، خارش، و حساسیت استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She chafed her cold hands.
[ترجمه گوگل]دست های سردش را له کرد
[ترجمه ترگمان]دست های سردش را کنار زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The clients chafed at the delay.
[ترجمه گوگل]مشتریان با تأخیر فریب خوردند
[ترجمه ترگمان]مشتریان در این تاخیر chafed شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He had chafed at having to take orders from another.
[ترجمه گوگل]او از اینکه باید از دیگری دستور بگیرد دلسرد شده بود
[ترجمه ترگمان]از این که مجبور بود از یکی دیگر دستور بگیرد، درد گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The loud noise from the nearby factory chafed him.
[ترجمه گوگل]صدای بلند کارخانه مجاور او را کلافه کرد
[ترجمه ترگمان]صدای بلند که از کارخانه مجاور به گوش می رسید او را آزار می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He chafed at the delays when customers hesitated to buy stocks he recommended.
[ترجمه گوگل]وقتی مشتریان در خرید سهامی که او توصیه می کرد تردید داشتند، او از تاخیرها ناراحت شد
[ترجمه ترگمان]او بخاطر تاخیرها در خرید سهام توصیه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] پرزدار - سائیده شده - خراشیده

پیشنهاد کاربران

My nephew’s hands are chafed and raw
دستان پسر بردارم سائیده و قرمز شده

بپرس