1. cessation of hostilities
متارکه ی جنگ،قطع مخاصمات
2. The money saved from the cessation of the road project will be invested in public transport.
[ترجمه گوگل]پول صرفه جویی شده از توقف پروژه جاده در حمل و نقل عمومی سرمایه گذاری می شود
[ترجمه ترگمان]پول ذخیره شده از توقف پروژه جاده در حمل و نقل عمومی سرمایه گذاری خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Mexico called for an immediate cessation of hostilities.
[ترجمه گوگل]مکزیک خواستار توقف فوری درگیری ها شد
[ترجمه ترگمان]مکزیک خواستار توقف فوری خصومت ها شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. the cessation of cohabitation of man and wife.
5. Religious leaders have called for a total cessation of the bombing campaign.
[ترجمه گوگل]رهبران مذهبی خواستار توقف کامل عملیات بمب گذاری شده اند
[ترجمه ترگمان]رهبران مذهبی خواستار توقف کامل عملیات بمب گذاری شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Weight reduction, purine restriction, and cessation of ethanol use should be accomplished.
[ترجمه گوگل]کاهش وزن، محدودیت پورین و قطع مصرف اتانول باید انجام شود
[ترجمه ترگمان]کاهش وزن، محدودیت پورین و توقف مصرف اتانول باید انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Types of smoking cessation aids Nicorette, a chewing gum containing nicotine, is by far the most widely tested cessation product.
[ترجمه گوگل]انواع وسایل کمکی ترک سیگار نیکورت، آدامس حاوی نیکوتین، تا حد زیادی آزمایش شده ترین محصول ترک است
[ترجمه ترگمان]انواع توقف دود کردن به Nicorette، یک آدامس جویدن حاوی نیکوتین، به میزان بسیار بسیار مورد آزمایش مورد آزمایش قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The bombardment continued without cessation.
[ترجمه گوگل]بمباران بدون وقفه ادامه یافت
[ترجمه ترگمان]بمباران بدون توقف ادامه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The probability of smoking cessation increased by 40% if a person smoked less than 10 cigarettes per day.
[ترجمه گوگل]اگر فردی کمتر از 10 نخ سیگار در روز مصرف کند، احتمال ترک سیگار 40 درصد افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]اگر فرد کم تر از ۱۰ سیگار در روز سیگار بکشد احتمال توقف سیگار تا ۴۰ % افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Moreover, incorporation itself would involve a cessation for income tax purposes.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، ادغام خود مستلزم توقف برای اهداف مالیات بر درآمد است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، ادغام خود مستلزم توقف برای اهداف مالیاتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The election avoids the cessation and commencement bases applying in assessing profits to tax when a person leaves or joins a partnership.
[ترجمه گوگل]انتخابات از مبانی توقف و شروع اعمال شده در ارزیابی سود برای مالیات در هنگام خروج یا پیوستن شخصی به شراکت اجتناب می کند
[ترجمه ترگمان]در این انتخابات توقف و شروع پایگاه های شروع بکار گرفته شده در ارزیابی سوده ای حاصل از مالیات در زمانی که یک شخص به شراکت می رود یا به شراکت می پیوندد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The sudden cessation of the drumming was, peculiarly, more unnerving than its presence.
[ترجمه گوگل]توقف ناگهانی نواختن طبل، به طور عجیبی، از حضور آن ناراحت کننده تر بود
[ترجمه ترگمان]خوردن ناگهانی طبل به طور عجیبی بیش از آن چیزی بود که انتظارش را داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The cessation of hostilities was agreed in principle.
[ترجمه گوگل]توقف درگیری ها در اصل مورد توافق قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]آتش بس در اصل به توافق رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Rest and relaxation Rest involves the cessation of action and freedom from worry.
[ترجمه گوگل]استراحت و آرامش استراحت شامل توقف عمل و رهایی از نگرانی است
[ترجمه ترگمان]استراحت و استراحت شامل توقف فعالیت و رهایی از نگرانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید