1. ceremonious courtiers
درباریان پای بند تشریفات
2. on ceremonious occasions the church is lavishly decorated
در مراسم سنتی کلیسا را کاملا آذین بندی می کنند.
3. Putting on a hat can be a ceremonious act, an elegant gesture in the ritual of dressing.
[ترجمه گوگل]گذاشتن کلاه می تواند یک عمل تشریفاتی باشد، یک حرکت ظریف در مراسم لباس پوشیدن
[ترجمه ترگمان]گذاشتن یک کلاه می تواند یک نمایش تشریفاتی باشد، یک حرکت رسمی در مراسم لباس پوشیدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He unveiled the picture with a ceremonious gesture.
[ترجمه گوگل]او با حرکتی تشریفاتی از این تصویر رونمایی کرد
[ترجمه ترگمان]با حرکتی تشریفاتی از تابلو بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She unveiled the picture with a ceremonious gesture.
[ترجمه گوگل]او با یک حرکت تشریفاتی از این عکس رونمایی کرد
[ترجمه ترگمان]با حرکتی تشریفاتی از تابلو بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Not the most ceremonious release for a fresh faced coin still cutting its teeth.
[ترجمه گوگل]تشریفاتی ترین انتشار برای یک سکه با روکش تازه نیست که هنوز دندان هایش را بریده است
[ترجمه ترگمان]حتی یک سکه بدون تشریفات برای یک سکه تازه، که هنوز دندان هایش را به هم می سایید، آزاد نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Such a ceremonious opening, but it had nothing practical in it.
[ترجمه گوگل]چنین افتتاحیه تشریفاتی، اما هیچ چیز کاربردی در آن نبود
[ترجمه ترگمان]این دیدار تشریفاتی بود، اما در آن عملی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Last, we'll celebrate ceremonious sum - up meeting .
[ترجمه گوگل]در آخر، ما جلسه جمع بندی تشریفاتی را جشن خواهیم گرفت
[ترجمه ترگمان]آخرین جلسه رسمی ceremonious رو جشن می گیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. They try to make these activities ceremonious and lively.
[ترجمه گوگل]آنها سعی می کنند این فعالیت ها را تشریفاتی و با نشاط کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها سعی می کنند این فعالیت ها را رسمی و پر جنب و جوش انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Photo Gallery: Ceremonious Seoul Lamaist monks joyfully dance at the opening ceremony parade of the annual Lotus Lantern Festival.
[ترجمه گوگل]گالری عکس: راهبان تشریفاتی سئول لامائیست با شادی در مراسم افتتاحیه جشنواره سالانه فانوس لوتوس می رقصند
[ترجمه ترگمان]گالری عکس: ceremonious سیول Lamaist با شادمانی در مراسم افتتاحیه جشنواره سالانه لوتوس Lotus می رقصند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. During festival, in every country, Christendom all holds ceremonious souvenir ceremony.
[ترجمه گوگل]در طول جشنواره، در هر کشوری، مسیحیت همه مراسم سوغات تشریفاتی برگزار می کنند
[ترجمه ترگمان]در طول این جشنواره، در هر کشوری، مسیحیت همه مراسم یادبود را برگزار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Mealtimes are ceremonious affairs which must be attended by every member of the family.
[ترجمه گوگل]زمان صرف غذا یک مراسم تشریفاتی است که باید همه اعضای خانواده در آن شرکت کنند
[ترجمه ترگمان]mealtimes امور تشریفاتی هستند که هر عضو خانواده باید در آن شرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Miao New Year is the most important and ceremonious festival in the Miao community.
[ترجمه گوگل]سال نو میائو مهمترین و تشریفاتی ترین جشنواره در جامعه میائو است
[ترجمه ترگمان]سال نو مهم ترین و important جشنواره جامعه Miao است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Music A showy or ceremonious passage, such as a fanfare.
[ترجمه گوگل]موسیقی گذری نمایشی یا تشریفاتی، مانند هیاهو
[ترجمه ترگمان]از این معبر پر زرق و برق و پر زرق و برق، از قبیل a
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید