معنی: مغز کله، مغز پیشینمعانی دیگر: (کالبد شناسی) وابسته به مغز سر و رگ ها، مغزی - رگی، (کالبد شناسی) ابر مخ (بخش فرازین مغز سر انسان و مهره داران که متشمل است بر دو نیمکره) فرامخ، مخ، pl تش
• : تعریف: the region of the brain comprising the largest area, acting to coordinate voluntary movement and control conscious mental activity.
جمله های نمونه
1. The cerebrum is the thinking part of the brain.
[ترجمه مریم] نیمکره مغز مرکز تفکر است
|
[ترجمه گوگل]مغز بخش متفکر مغز است [ترجمه ترگمان]مخ بخش تفکر مغز است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. In case of anger or nervousness, the cerebrum will excrete noradrenalin —toxic hormone which will cause diseases.
[ترجمه مریم] در شرایط عصبانیت و ضعف اعصاب نیکمره مغز هورمون مضر و سمی نورادنالین که سبب بیماری میشود ، را میسازد .
|
[ترجمه گوگل]در صورت عصبانیت یا عصبی بودن، مغز نورآدرنالین - هورمون سمی که باعث بیماری می شود - دفع می کند [ترجمه ترگمان]در مورد عصبانیت و عصبانیت، مخ hormone noradrenalin - سمی خواهد بود که باعث ایجاد بیماری خواهد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. When late, the cerebrum oxygen requirement will increase, will be seasonable when makes the breathing.
[ترجمه گوگل]هنگامی که دیر، نیاز به اکسیژن مغز افزایش می یابد، زمانی که باعث تنفس می شود فصلی خواهد بود [ترجمه ترگمان]وقتی که دیر وقت است، نیاز اکسیژن مخ افزایش خواهد یافت و در هنگام درست کردن تنفس مناسب خواهد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Then, can consciousness as function of human cerebrum, change into another form?
[ترجمه گوگل]سپس، آیا آگاهی به عنوان عملکرد مغز انسان، می تواند به شکل دیگری تبدیل شود؟ [ترجمه ترگمان]سپس، می تواند به عنوان عملکرد مخ انسان، به شکل دیگری تغییر کند؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Conclnsion: The cisterna longitudinal cerebrum and cisterna fossae lateralis cerebri was increasing after 50 years old.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: مخزن مخ طولی و سیسترنا حفره lateralis cerebri بعد از 50 سالگی افزایش می یابد [ترجمه ترگمان]Conclnsion: مغز طولی cisterna و cisterna fossae مغز بعد از ۵۰ سال افزایش یافت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Is not, Not cerebrum, Is unable to ponder ~!
[ترجمه گوگل]نیست، مغز نیست، قادر به تأمل نیست ~! [ترجمه ترگمان]نه، نه مخ، نمی تواند فکر کند! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. What game to play to be beneficial to cerebrum health?
[ترجمه گوگل]چه بازی ای انجام دهیم تا برای سلامت مغز مفید باشد؟ [ترجمه ترگمان]چه بازی برای سلامتی مخ می تواند مفید باشد؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Does cerebrum have method cure for hematic inadequacy?
[ترجمه گوگل]آیا سربروم روشی برای درمان نارسایی خونی دارد؟ [ترجمه ترگمان]آیا مخ برای عدم تناسب اندام درمانی روش درمانی دارد؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Pawn ministry is traumatic the ability when causing cerebrum to be damaged badly may be caused gawkish .
[ترجمه گوگل]وزارت پیاده آسیب زا است وقتی که باعث می شود مغز به شدت آسیب ببیند ممکن است باعث گاوکی شود [ترجمه ترگمان]این وزارتخانه به این توانایی ضربه می زند که در صورت آسیب رساندن به آن، ممکن است به شدت آسیب ببیند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Measurement showed the septum pellucidi deviated from falx cerebrum and midline.
[ترجمه گوگل]اندازه گیری نشان داد که سپتوم پلوسیدی از مغز فاکس و خط وسط منحرف شده است [ترجمه ترگمان]اندازه گیری نشان داد که دیواره بینی از مخ و midline منحرف شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Chair in cerebrum below, each organ a meeting.
[ترجمه گوگل]صندلی در مغز زیر، هر اندام یک جلسه [ترجمه ترگمان]رئیس مخ در پایین، هر عضو یک جلسه دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Results TAEP can markedly activate MAO B in cerebrum and antagonise the inhibition of MAO B activity by nialamide.
[ترجمه گوگل]نتایج TAEP می تواند به طور قابل توجهی MAO B را در مغز فعال کند و با مهار فعالیت MAO B توسط نیالامید مخالفت کند [ترجمه ترگمان]نتایج TAEP می تواند به طور قابل توجهی MAO B را در مخ فعال کرده و مهار فعالیت B را توسط nialamide مهار کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Now and then is seeing bloodcurdling thing stimulate cerebrum good be bad?
[ترجمه گوگل]گاه و بیگاه، آیا دیدن چیزهای خونریزی که مغز را تحریک میکند خوب است؟ [ترجمه ترگمان]هم اکنون دیدن آن چیزی است که مخ را تحریک می کند که خوب باشد؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The levels of lead and several other metal elements in cerebrum, cerebella, hippocampus, liver, kidneys and blood of the rats are measured by X-ray fluorescence method.
[ترجمه گوگل]سطوح سرب و چند عنصر فلزی دیگر در مخ، مخچه، هیپوکامپ، کبد، کلیه و خون موشها با روش فلورسانس اشعه ایکس اندازهگیری میشود [ترجمه ترگمان]سطوح سرب و چندین عنصر فلزی دیگر در مخ، cerebella، هیپوکامپ، کبد، کلیه ها و خون موش های صحرایی با روش فلورسانس اشعه ایکس اندازه گیری شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
مغز کله (اسم)
cerebrum
مغز پیشین (اسم)
cerebrum
تخصصی
[بهداشت] مخ [روانپزشکی] مخ. بزرگترین و بارزترین ساختمان مغز که بوسیله شیار طولی به دو نیمکره تقسیم شده است و در قسمت تحتانی بوسیله جسم پینه ای این دو نیمکره به هم اتصال یافته اند.
انگلیسی به انگلیسی
• upper front part of the brain associated with voluntary and conscious properties the cerebrum is the front part of the brain which is concerned with thought and perception; a medical term.
پیشنهاد کاربران
✅ واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : cerebrum ✅ تلفظ واژه: SER - e - brum ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: مخ: قسمت فوقانی و بزرگ مغز که از طریق یک شکاف طولی به دو نیمکره تقسیم می گردد ✅ اجزاء و عناصر واژه ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) در پزشکی : cerebr/o
[پزشکی] مخ: قسمت فوقانی و بزرگ مغز که از طریق یک شکاف طولی به دو نیمکره تقسیم می گردد