cerebrovascular accident

جمله های نمونه

1. In addition, coronary artery disease, cerebrovascular accidents and in particular intermittent claudication occurred more frequently in diabetics of both sexes.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، بیماری عروق کرونر، حوادث عروق مغزی و به ویژه لنگش متناوب در بیماران دیابتی هر دو جنس بیشتر رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این بیماری عروق کرونر، تصادفات cerebrovascular و in متناوب به طور متناوب در دیابتی ها از هر دو جنس رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Methods:150 cerebrovascular accident patients in hospital accepted the strengthened comprehensive nursing care with an emphasis on kinesiatrics and routine nursing care respectively.
[ترجمه گوگل]روش‌ها: 150 بیمار مبتلا به سانحه عروقی مغز در بیمارستان مراقبت‌های جامع پرستاری تقویت‌شده را به ترتیب با تأکید بر کینزیاتریک و مراقبت‌های پرستاری روتین پذیرفتند
[ترجمه ترگمان]روش ها: ۱۵۰ بیمار در بیمارستان بستری در بیمارستان، مراقبت های پرستاری جامع را با تاکید بر kinesiatrics و مراقبت های پرستاری روتین، پذیرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Major complications(4%) included urethrovesical leak requiring re-operation, post-operative cerebrovascular accident, and transient ureteric obstruction.
[ترجمه گوگل]عوارض عمده (4%) شامل نشت مجرای ادراری که نیاز به عمل مجدد داشت، تصادف عروق مغزی بعد از عمل و انسداد گذرا حالب بود
[ترجمه ترگمان]مشکلات عمده (۴ %)شامل نشت urethrovesical که نیازمند عملیات مجدد، حادثه cerebrovascular بعد از عمل و ممانعت موقت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Result: Nosocomial pneumonia of cerebrovascular accident attack rate is positive correlation to age, conscious disturbance, bulboparalysis, stay a gastric tube, incision of trachea, antacid.
[ترجمه گوگل]نتیجه: پنومونی بیمارستانی ناشی از تصادفات عروقی مغز با سن، اختلال هوشیاری، فلج بولبو، ماندن لوله معده، برش نای، آنتی اسید همبستگی مثبت دارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه: ذات الریه nosocomial از نرخ حمله تصادفی cerebrovascular، همبستگی مثبت با سن، اختلال خودآگاه، bulboparalysis، یک لوله شکمی، برش of نای، antacid است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Results:The three commonest causes were toxicosis, injury and cerebrovascular accident.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: سه علت شایع سمیت، آسیب و تصادف عروق مغزی بودند
[ترجمه ترگمان]نتایج: سه دلیل معمولی عبارتند از: toxicosis، جراحت و سانحه cerebrovascular
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Multiple organ failure, severe low cardiac output and cerebrovascular accident are the causes of death.
[ترجمه گوگل]نارسایی اندام های متعدد، برون ده قلبی کم شدید و حوادث عروق مغزی علل مرگ هستند
[ترجمه ترگمان]نارسایی تنفسی متعدد، کاهش شدید قلبی و تصادفات cerebrovascular علل مرگ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Methods: 862 cases of acute cerebrovascular accident were retrospectively studied.
[ترجمه گوگل]روش کار: 862 مورد حادثه حاد عروق مغزی به صورت گذشته نگر مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]روش ها: ۸۶۲ مورد تصادف cerebrovascular حاد به صورت گذشته نگر مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hence its measurement is used in the diagnosis of myocardial infarction and cerebrovascular accidents.
[ترجمه گوگل]از این رو اندازه گیری آن در تشخیص انفارکتوس میوکارد و حوادث عروق مغزی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]از این رو، اندازه گیری آن در تشخیص of myocardial و تصادفات cerebrovascular مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Conclusion Blood-letting puncture and cupping can significantly reduce high myodynamia in cerebrovascular accident patients.
[ترجمه گوگل]ConclusionBoncition خونرسانی و حجامت می تواند به طور قابل توجهی کاهش میودینامی بالا در بیماران حوادث عروق مغزی
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری خون - اجازه دادن به puncture و cupping می تواند به طور قابل توجهی کاهش قابل توجهی در بیماران تصادف cerebrovascular را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective : To observe clinical therapeutic effect of oxygen acupuncture on ischemic cerebrovascular accident.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر درمانی بالینی طب سوزنی اکسیژن بر حوادث ایسکمیک عروق مغزی
[ترجمه ترگمان]هدف: مشاهده اثر درمانی بالینی طب سوزنی در اثر accident ischemic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective:To observe the long term effect of the myoelectric controlled stimulation with hyperbaromeric oxygenation in cerebrovascular accident(CVA).
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده اثر طولانی مدت تحریک کنترل شده میوالکتریک با اکسیژن رسانی هیپربارومریک در حوادث عروق مغزی (CVA)
[ترجمه ترگمان]هدف: برای مشاهده اثر بلند مدت تحریک الکتریکی عضلانی الکتریکی با اکسیژن زایی در تصادف cerebrovascular (cva)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective To summarize the nursing experience of communicating with patients with aphasia caused by cerebrovascular accident.
[ترجمه گوگل]هدف: خلاصه کردن تجربه پرستاری از برقراری ارتباط با بیماران مبتلا به آفازی ناشی از حوادث عروقی مغز
[ترجمه ترگمان]هدف خلاصه کردن تجربه پرستاری از ارتباط با بیماران مبتلا به aphasia ناشی از حادثه cerebrovascular
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Method: Retrospective analysis correlation factor of pneumonia of 381 cases cerebrovascular accident patients.
[ترجمه گوگل]روش: تحلیل گذشته‌نگر همبستگی فاکتور پنومونی در 381 مورد بیماران مبتلا به سانحه عروقی مغزی
[ترجمه ترگمان]روش: آنالیز فاکتور همبستگی retrospective در ۳۸۱ مورد بیماران تصادف cerebrovascular
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective : To explore neck sympathetic nerve acupuncture therapy of hemiplegia caused by cerebrovascular accident ( NSNAT ).
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی درمان طب سوزنی عصب سمپاتیک گردن برای همی پلژی ناشی از تصادف عروق مغزی (NSNAT)
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی درمان عصبی و عصب درمانی طب سوزنی ناشی از تصادف cerebrovascular (NSNAT)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (medicine) any of several problems related to the brain and its blood vessels (such as stroke, hemorrhage, etc.), cva

پیشنهاد کاربران

سکتع مغزی/ صدمه مغزی عروقی : ( اسم ) انسداد ناگهانی یا خونریزی از یک رگ خونی در مغز که منجر به فلج موقت یا دائمی یا مرگ می شود.
an imprecise term for cerebral stroke.
صدمه مغزی_عروقی

بپرس