cerebrovascular


رجوع شود به: meningitis، (کالبد شناسی) وابسته به مغز سر و رگ ها، مغزی - رگی، مغزی رگی

جمله های نمونه

1. In addition, coronary artery disease, cerebrovascular accidents and in particular intermittent claudication occurred more frequently in diabetics of both sexes.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، بیماری عروق کرونر، حوادث عروق مغزی و به ویژه لنگش متناوب در بیماران دیابتی هر دو جنس بیشتر رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این بیماری عروق کرونر، تصادفات cerebrovascular و in متناوب به طور متناوب در دیابتی ها از هر دو جنس رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They comprise three main categories: coronary artery disease, cerebrovascular disease, and venous thrombosis.
[ترجمه گوگل]آنها سه دسته اصلی را شامل می شوند: بیماری عروق کرونر، بیماری عروق مغزی و ترومبوز وریدی
[ترجمه ترگمان]آن ها شامل سه دسته اصلی می شوند: بیماری عروق کرونر، بیماری cerebrovascular، و وریدی وریدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Cerebrovascular diseases is the second leading cause of death in China.
[ترجمه گوگل]بیماری های عروق مغزی دومین عامل مرگ و میر در چین است
[ترجمه ترگمان]بیماری Cerebrovascular دومین عامل اصلی مرگ در چین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Objective: Through clinical nurses to the cerebrovascular disease patient with the early hemiparalysis body is restored to health the training, improves the patient quality of life.
[ترجمه گوگل]هدف: از طریق پرستاران بالینی به بیمار مبتلا به بیماری عروق مغزی با همی فلج اولیه بدن به سلامت بازگردانده می شود، آموزش، کیفیت زندگی بیمار را بهبود می بخشد
[ترجمه ترگمان]هدف: از طریق پرستاران بالینی گرفته تا بیمار مبتلا به بیماری cerebrovascular با بدن hemiparalysis اولیه، به سلامتی آموزش داده می شود و کیفیت زندگی بیمار را بهبود می بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objection: The most common pathogenesises of the cerebrovascular malformations are CVMs and cerebral saccular aneurysms.
[ترجمه گوگل]اعتراض: شایع ترین پاتوژنز ناهنجاری های عروقی مغز، CVM و آنوریسم ساکولار مغزی است
[ترجمه ترگمان]اعتراض دارم: most pathogenesises که تغییر شکل داده اند، CVMs و cerebral هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This medicinal drinks may prevent heart cerebrovascular disease digestive tract inflammation.
[ترجمه گوگل]این نوشیدنی دارویی ممکن است از بیماری عروق مغزی قلب و التهاب دستگاه گوارش جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]این نوشیدنی های پزشکی ممکن است از التهاب معده و التهاب معده جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Methods:150 cerebrovascular accident patients in hospital accepted the strengthened comprehensive nursing care with an emphasis on kinesiatrics and routine nursing care respectively.
[ترجمه گوگل]روش‌ها: 150 بیمار مبتلا به سانحه عروقی مغز در بیمارستان مراقبت‌های جامع پرستاری تقویت‌شده را به ترتیب با تأکید بر کینزیاتریک و مراقبت‌های پرستاری روتین پذیرفتند
[ترجمه ترگمان]روش ها: ۱۵۰ بیمار در بیمارستان بستری در بیمارستان، مراقبت های پرستاری جامع را با تاکید بر kinesiatrics و مراقبت های پرستاری روتین، پذیرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Major complications(4%) included urethrovesical leak requiring re-operation, post-operative cerebrovascular accident, and transient ureteric obstruction.
[ترجمه گوگل]عوارض عمده (4%) شامل نشت مجرای ادراری که نیاز به عمل مجدد داشت، تصادف عروق مغزی بعد از عمل و انسداد گذرا حالب بود
[ترجمه ترگمان]مشکلات عمده (۴ %)شامل نشت urethrovesical که نیازمند عملیات مجدد، حادثه cerebrovascular بعد از عمل و ممانعت موقت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective To treat cerebrovascular stenosis with percutaneous transluminal angioplasty and stenting andand its therapeutic effects.
[ترجمه گوگل]هدف: درمان تنگی عروق مغز با آنژیوپلاستی ترانس لومینال از راه پوست و استنت گذاری و اثرات درمانی آن
[ترجمه ترگمان]هدف برای درمان cerebrovascular stenosis با percutaneous transluminal angioplasty و stenting andand اثرات درمانی آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective:To evaluate clinical application of CTPI in cerebrovascular disease in the acute or superacute stage.
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی کاربرد بالینی CTPI در بیماری عروق مغزی در مرحله حاد یا فوق حاد
[ترجمه ترگمان]هدف: ارزیابی کاربرد بالینی of در بیماری cerebrovascular در مرحله حاد یا superacute
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Lot of perspective studies showed that cerebrovascular disease results from coaction of many factors including heredity, environment, individual life style, and individual immune function.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مطالعات چشم انداز نشان دادند که بیماری عروق مغزی ناشی از تداخل عوامل بسیاری از جمله وراثت، محیط، سبک زندگی فردی و عملکرد سیستم ایمنی فردی است
[ترجمه ترگمان]مطالعات perspective نشان داد که بیماری cerebrovascular از coaction عوامل متعددی از جمله وراثت، محیط، سبک زندگی فردی و عملکرد ایمنی فردی حاصل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The incidence rate of cerebrovascular disease(CVD) increased in post-menopause women, due to losing protection of endogenous estrogen.
[ترجمه گوگل]میزان بروز بیماری عروق مغزی (CVD) در زنان پس از یائسگی به دلیل از دست دادن محافظت از استروژن درون زا افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]میزان شیوع بیماری cerebrovascular (CVD)در زنان پس از یائسگی به دلیل از دست دادن حمایت از استروژن افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Roufu also arteriosclerosis, hypertension, hyperlipidemia, diabetes, cerebrovascular disease, obesity has a good role of adjuvant therapy.
[ترجمه گوگل]روفو همچنین تصلب شرایین، فشار خون بالا، چربی خون، دیابت، بیماری عروق مغزی، چاقی نقش خوبی در درمان کمکی دارد
[ترجمه ترگمان]چاقی مفرط، فشار خون بالا، دیابت، دیابت، بیماری cerebrovascular، چاقی نقش خوبی در درمان adjuvant دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Serious and instable body disease such as cerebrovascular disease, liver and kidney disease, falling sickness, disease of internal secretion.
[ترجمه گوگل]بیماری های جدی و ناپایدار بدن مانند بیماری عروق مغزی، بیماری کبد و کلیه، بیماری افتادن، بیماری ترشح داخلی
[ترجمه ترگمان]بیماری های شدید و شدید بدن مثل بیماری cerebrovascular، بیماری کبد و کلیه، کاهش بیماری، بیماری ترشح درونی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Hence its measurement is used in the diagnosis of myocardial infarction and cerebrovascular accidents.
[ترجمه گوگل]از این رو اندازه گیری آن در تشخیص انفارکتوس میوکارد و حوادث عروق مغزی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]از این رو، اندازه گیری آن در تشخیص of myocardial و تصادفات cerebrovascular مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of the cerebrum and its blood vessels

پیشنهاد کاربران

مغزی عروقی: ( صفت ) ( مربوط به ) رگ های خونی در مغز
عروق مغزی
مغز و اعصاب

بپرس