cerebration

/ˌserɪˈbreɪʃn̩//ˌserɪˈbreɪʃn̩/

معنی: تفکر، بکاربردن مغز
معانی دیگر: بکاربردن مغز، تفکر

جمله های نمونه

1. We are cerebration of agreement an order for your Flying Pigeon Brand bikes.
[ترجمه گوگل]ما یک سفارش برای دوچرخه های Flying Pigeon برند شما هستیم
[ترجمه ترگمان]ما برای Pigeon به نام Pigeon مارک bikes قراردادی را امضا کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Tojoin the two meaning together, the mathematical cerebration and methods was created.
[ترجمه گوگل]با پیوستن این دو معنی به هم، مغز و روش های ریاضی ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]این دو مفهوم را با هم ترکیب کردند، روش های ریاضی و روش های ریاضی ایجاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The cerebration workers are birthing the foundations for a 28-story building.
[ترجمه گوگل]کارگران اعصاب در حال ایجاد پایه های یک ساختمان 28 طبقه هستند
[ترجمه ترگمان]کارگران cerebration در حال زایمان پایه های یک ساختمان ۲۸ طبقه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Study philosophy and learn cerebration : train yourself to examine every concept, every truth.
[ترجمه گوگل]فلسفه بخوانید و مغز را بیاموزید: خود را برای بررسی هر مفهوم، هر حقیقتی آموزش دهید
[ترجمه ترگمان]فلسفه مطالعه کنید و cerebration را یاد بگیرید: خودتان را آموزش دهید تا هر مفهوم، هر حقیقت را بررسی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Propose the cerebration of legislation about human capital.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد تصویب قانون در مورد سرمایه انسانی
[ترجمه ترگمان]the قوانین مربوط به سرمایه انسانی را پیشنهاد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Consciousness or cerebration has been said to have emerged in the evolution of higher primates.
[ترجمه گوگل]گفته می شود که هوشیاری یا مغز در تکامل پستانداران بالاتر پدیدار شده است
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که آگاهی یا cerebration در تکامل پستانداران بالاتر ظهور کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I was cerebration abender next Tuesday.
[ترجمه گوگل]سه‌شنبه‌ی آینده در حال تشریفات بودم
[ترجمه ترگمان]سه شنبه بعد من cerebration abender بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You absolutely are a abstracted with a top faculty of puraffectation and an avantgarde way of cerebration.
[ترجمه گوگل]شما مطلقاً یک فرد انتزاعی هستید که دارای استعداد برتر و روشی پیشرو در تفکر هستید
[ترجمه ترگمان]شما کام لا هشیار هستید با استعداد فوق of و یک روش خاص of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The wedding veil is a reminder of the bridal canopy that was built to keep the evil eye from the wedding cerebration.
[ترجمه گوگل]چادر عروسی یادآور سایبان عروس است که برای دور نگه داشتن چشم بد از جشن عروسی ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]پوشش عروسی یادآور سایبان عروسی است که برای دور نگه داشتن چشم شیطان از مراسم عروسی ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The changes of mutual relationships in "I Ching" correlated well to form an integrated conception through each hexagram and line, and then developed one complete cerebration system.
[ترجمه گوگل]تغییرات روابط متقابل در "آی چینگ" به خوبی همبستگی داشت تا یک مفهوم یکپارچه را از طریق هر هگزاگرام و خط شکل دهد و سپس یک سیستم مغزی کامل ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]تغییرات روابط متقابل در \"من چینگ\" به خوبی با ایجاد یک مفهوم یکپارچه از طریق هر خط و خط ارتباط داشت و سپس یک سیستم cerebration کامل را توسعه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To avert marring the environment in the westerly, strict oversight of economic development and cerebration in the Hesperian places is necessary.
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از آسیب رساندن به محیط زیست در غرب، نظارت دقیق بر توسعه اقتصادی و جشن در مناطق هسپری ضروری است
[ترجمه ترگمان]برای اجتناب از آسیب رساندن به محیط به سمت غرب، نظارت شدید بر توسعه اقتصادی و cerebration در مناطق Hesperian ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We should attend to the image in the expressional dimension has more abundant cerebration.
[ترجمه گوگل]باید توجه کنیم که تصویر در بُعد بیانی دارای مغز فراوان تری است
[ترجمه ترگمان]ما باید در این تصویر در بعد expressional حضور داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The troupe was invited to perform in New Town Plaza, Shatin, Hong Kong as part of the cerebration activities for Chinese New Year200
[ترجمه گوگل]این گروه به عنوان بخشی از فعالیت های جشن سال نوی چینی 200 برای اجرای برنامه در شهر نیو تاون پلازا، شاتین، هنگ کنگ دعوت شد
[ترجمه ترگمان]از این گروه دعوت شد تا در میدان های نیو تاون، Shatin، هنگ کنگ به عنوان بخشی از فعالیت های cerebration برای Year۲۰۰ چینی بازی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تفکر (اسم)
reflection, contemplation, thought, meditation, thinking, cerebration, reflexion, considering, recollection, self-contemplation

بکار بردن مغز (اسم)
cerebration

انگلیسی به انگلیسی

• thought, use of the brain, use of the mind

پیشنهاد کاربران

تفکر، تعقل، فعالیت مغزی
فعالیت فکری ، فعالیت مغزی unconscious c فعالیت مغزی ناخودآگاه قسمتی از فعالیتهای خودبخودی مغزی و فکری که خارج از دایره هوشیاری شخص ، فعالیت مغزی unconscious c فعالیت مغزی ناخودآگاه قسمتی از فعالیتهای خودبخودی مغزی و فکری که خارج از دایره هوشیاری شخص است

بپرس