🔸 معادل فارسی:
تحریک مغزی / التهاب مغز / آزردگی بافت مغز
در زبان تخصصی یا محاوره ای:
مغزش تحریک شده، التهاب مغزی داره، مغز دچار آزردگی شده
🔸 تعریف ها:
• ( پزشکی – نورولوژی ) :
... [مشاهده متن کامل]
وضعیتی که در آن بافت های مغز دچار تحریک، التهاب یا اختلال عملکردی می شن—ممکنه ناشی از عفونت، ضربه، خونریزی، یا مواد شیمیایی باشه
مثال: Cerebral irritation may lead to seizures or altered consciousness.
�تحریک مغزی ممکنه باعث تشنج یا تغییر سطح هوشیاری بشه. �
• ( علائم – بالینی ) :
نشانه هایی مثل سردرد شدید، تهوع، حساسیت به نور، گیجی، یا حرکات غیرارادی ممکنه دیده بشه
مثال: The patient showed signs of cerebral irritation after head trauma.
�بیمار بعد از ضربه ی مغزی علائم تحریک مغزی نشون داد. �
🔸 مترادف ها:
brain inflammation – cortical irritation – neural distress – encephalic disturbance
تحریک مغزی / التهاب مغز / آزردگی بافت مغز
در زبان تخصصی یا محاوره ای:
مغزش تحریک شده، التهاب مغزی داره، مغز دچار آزردگی شده
🔸 تعریف ها:
• ( پزشکی – نورولوژی ) :
... [مشاهده متن کامل]
وضعیتی که در آن بافت های مغز دچار تحریک، التهاب یا اختلال عملکردی می شن—ممکنه ناشی از عفونت، ضربه، خونریزی، یا مواد شیمیایی باشه
مثال: Cerebral irritation may lead to seizures or altered consciousness.
�تحریک مغزی ممکنه باعث تشنج یا تغییر سطح هوشیاری بشه. �
• ( علائم – بالینی ) :
نشانه هایی مثل سردرد شدید، تهوع، حساسیت به نور، گیجی، یا حرکات غیرارادی ممکنه دیده بشه
مثال: The patient showed signs of cerebral irritation after head trauma.
�بیمار بعد از ضربه ی مغزی علائم تحریک مغزی نشون داد. �
🔸 مترادف ها:
cerebral irritation تحریک مغزی ( ا ) : وضعیتی از تحریک پذیری و ناهنجاری عصبی عمومی، اغلب با ترس از نور، که ممکن است نشانه اولیه التهاب مغزی، تومور مغزی و غیره باشد و با تروما نیز مرتبط است. ˈser. ə. brəl ˌɪr. ɪˈteɪ. ʃən