cerebral hemisphere

/ˈserəbrəlˈheməsˌfɪr//ˈserəbrəlˈhemɪsfɪə/

نیمکره ی مغزی، نیمسپهر مغزی، هر یک از دو نیمکرهی مخ

جمله های نمونه

1. Your left cerebral hemisphere controls the right - hand side of your body.
[ترجمه گوگل]نیمکره چپ مغز شما سمت راست بدن شما را کنترل می کند
[ترجمه ترگمان]نیم کره چپ مغز شما سمت راست بدن شما را کنترل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But no-the two cerebral hemispheres are actually quite asymmetric in various ways.
[ترجمه گوگل]اما نه، این دو نیمکره مغزی در واقع از طرق مختلف کاملا نامتقارن هستند
[ترجمه ترگمان]اما نه - دو نیم کره مغزی در واقع کاملا نامتقارن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This glioma of the cerebral hemisphere demonstrates a mass effect. Note the variegation of the neoplasm, with areas of red, tan, white, and brown.
[ترجمه گوگل]این گلیومای نیمکره مغزی یک اثر توده ای را نشان می دهد به تنوع نئوپلاسم با نواحی قرمز، خرمایی، سفید و قهوه ای توجه کنید
[ترجمه ترگمان]این glioma از نیم کره مغزی یک اثر جمعی را نشان می دهد به variegation of، با مناطق قرمز، برنزه، سفید و قهوه ای توجه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The involved cerebral hemisphere will have enlarged sulci if the cerebral injury occurred after birth or after completion of sulcation.
[ترجمه گوگل]اگر آسیب مغزی پس از تولد یا پس از تکمیل سولکاسیون رخ داده باشد، نیمکره مغزی درگیر دارای شیارهای بزرگ شده خواهد بود
[ترجمه ترگمان]نیم کره مغزی که پس از تولد یا پس از تکمیل of به وقوع پیوست باعث افزایش sulci مغزی خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Conclusion HSN is a right cerebral hemisphere disease relating to cognitive impairment while homonymous hemianopia is the defect of visual field.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری HSN یک بیماری نیمکره راست مغز مربوط به اختلال شناختی است در حالی که همیانوپی همنام نقص میدان بینایی است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری HSN یک بیماری نیم کره راست نیم کره راست مربوط به اختلال شناختی است در حالی که homonymous hemianopia نقص زمینه بصری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective : To investigate the role of both cerebral hemisphere on calculation.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی نقش هر دو نیمکره مغز در محاسبه
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی نقش نیم کره مغزی در محاسبه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This glioma of the cerebral hemisphere demonstrates a mass effect.
[ترجمه گوگل]این گلیومای نیمکره مغزی یک اثر توده ای را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این glioma از نیم کره مغزی یک اثر جمعی را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One of cerebral hemisphere is diffusely echogenic.
[ترجمه گوگل]یکی از نیمکره های مغزی به طور پراکنده اکوژنیک است
[ترجمه ترگمان]یکی از نیم کره مغزی diffusely echogenic است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Methods: 31 left cerebral hemisphere tumor patients, 34 right cerebral hemisphere tumor patients, and matched healthy controls were assessed on the Cognitive Laterality Battery (CLB).
[ترجمه گوگل]روش‌ها: 31 بیمار تومور نیمکره چپ مغز، 34 بیمار تومور نیمکره راست مغز و افراد سالم همسان بر روی باتری جانبی شناختی (CLB) مورد ارزیابی قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]روش ها: ۳۱ نفر از بیماران مبتلا به تومور مغزی، ۳۴ بیمار نیم کره راست نیم کره مغزی، و کنترل های مناسب سالم بر روی باتری Laterality شناختی (CLB)ارزیابی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Site of infarction were cerebral hemisphere (31 cases), brain stem (15 cases), supratentorial and infratentorial brain (4 cases).
[ترجمه گوگل]محل انفارکتوس شامل نیمکره مغزی (31 مورد)، ساقه مغز (15 مورد)، مغز فوق انفارکتیو (4 مورد) بود
[ترجمه ترگمان]در نیم کره مغزی، نیم کره مغزی (۳۱ مورد)، ساقه مغز (۱۵ مورد)، supratentorial و infratentorial مغزی (۴ مورد)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The left cerebral hemisphere is smaller with deeper sulci and narrower gyri.
[ترجمه گوگل]نیمکره چپ مغز کوچکتر با شیارهای عمیق تر و شکنج باریک تر است
[ترجمه ترگمان]نیم کره چپ نیم کره چپ با sulci عمیق تر و باریک تر کوچک تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These neutrons are setting off alarms all round your cerebral hemispheres.
[ترجمه گوگل]این نوترون ها در تمام نیمکره های مغزی شما هشدار می دهند
[ترجمه ترگمان]این نوترون ها همه alarms مغزی شما را خنثی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Method A case control study was carried out using the Cognitive Laterality Battery(CLB) of neuropsychological test, based on 26 diagnosed right cerebral hemisphere tumor patients.
[ترجمه گوگل]روش: مطالعه مورد شاهدی با استفاده از باتری جانبی شناختی (CLB) آزمون عصب روان‌شناختی، بر اساس 26 بیمار مبتلا به تومور نیمکره راست مغزی انجام شد
[ترجمه ترگمان]روش یک مطالعه موردی با استفاده از باتری Laterality شناختی (CLB)آزمون روان پزشکی عصبی براساس ۲۶ بیمار مبتلا به تومور مغزی در نیم کره راست مغز انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. However, attention should also stimulate the left and right cerebral hemisphere.
[ترجمه گوگل]با این حال، توجه باید نیمکره چپ و راست مغز را نیز تحریک کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، توجه باید نیم کره چپ و راست مغز را تحریک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[روانپزشکی] نیمکره های مغزی. دو نیمکره قرینه مخ (حداقل از نظر ظاهر – چون از نظر بافت شناسی تفاوت های قابل تشخیصی دارند).

انگلیسی به انگلیسی

• half of the brain, one side of the brain

پیشنهاد کاربران

بپرس