ceramic

/səˈræmɪk//səˈræmɪk/

معنی: سفالینی، وابسته به سفالسازی
معانی دیگر: ساخته شده از گل پخته، سفالین، وابسته به سفالگری، ظرف سفالی، زکند، زکنج، خزف، هنر سفالگری، ظرف سفالین

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to objects made from clay or other nonmetallic mineral.
اسم ( noun )
مشتقات: ceramicist (n.), ceramist (n.)
(1) تعریف: (pl.) the art or method of making ceramic objects or materials using a high-temperature kiln.

(2) تعریف: ceramic material or an object made of ceramic.

جمله های نمونه

1. ceramic tile
آجر کاشی،کاشی سرامیک

2. a handsome ceramic plaque hung over the fireplace
یک صفحه ی سفالی زیبا بالای شومینه آویخته شده بود.

3. Some ceramic works of art are shown in this exhibition.
[ترجمه گوگل]برخی از آثار هنری سرامیک در این نمایشگاه به نمایش گذاشته شده است
[ترجمه ترگمان]برخی از آثار سرامیک در این نمایشگاه نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Ceramic tiles were inset into the tables.
[ترجمه گوگل]کاشی های سرامیکی داخل میزها گذاشته شده بود
[ترجمه ترگمان]کاشی های سرامیک به میزها دوخته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I'm laying ceramic floor tiles in the kitchen.
[ترجمه گوگل]کاشی های سرامیکی کف آشپزخانه را می چینم
[ترجمه ترگمان]من کاشی های کف آشپزخانه قرار دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The walls and floors are clad with ceramic tiles.
[ترجمه گوگل]دیوارها و کف با کاشی و سرامیک پوشیده شده است
[ترجمه ترگمان]دیوارها و طبقات با کاشی های سرامیک پوشیده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The tables were inset with ceramic tiles.
[ترجمه گوگل]میزها با کاشی و سرامیک پوشیده شده بودند
[ترجمه ترگمان]میزها را با کاشی های سرامیک پوشانده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Ceramic humidifiers on a warm radiator are particularly effective because the oils evaporate, filling the room with a beautiful scent.
[ترجمه گوگل]مرطوب کننده های سرامیکی روی یک رادیاتور گرم بسیار موثر هستند زیرا روغن ها تبخیر می شوند و اتاق را با رایحه ای زیبا پر می کنند
[ترجمه ترگمان]روغن سرامیک در رادیاتور گرم به طور خاص موثر است چون روغن تبخیر می شود و اتاق را با عطر زیبایی پر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. At the same time, the ceramic cup became warmer, while the foam cup did not show much change in temperature.
[ترجمه گوگل]در همان زمان، فنجان سرامیکی گرمتر شد، در حالی که فنجان فوم تغییر زیادی در دما نشان نداد
[ترجمه ترگمان]در همان زمان، فنجان سرامیک گرم تر شد، در حالی که جام فوم هیچ تغییر زیادی در دما نشان نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The space shuttle uses specially designed ceramic tiles with very high thermal resistances to prevent conduction during re-entry.
[ترجمه گوگل]شاتل فضایی از کاشی های سرامیکی با طراحی ویژه با مقاومت حرارتی بسیار بالا برای جلوگیری از هدایت در هنگام ورود مجدد استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]شاتل فضایی از کاشی های سرامیک طراحی شده ویژه ای با مقاومت حرارتی بسیار بالا برای جلوگیری از ورود دوباره استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Consequently, there are rarely any really diagnostic ceramic or metal artefacts that can provide any clue as to their age.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، به ندرت مصنوعات سرامیکی یا فلزی واقعاً تشخیصی وجود دارد که بتواند سرنخی از سن آنها ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، به ندرت هر نوع از مصنوعات فلزی و یا فلزی واقعا تشخیصی وجود دارد که می تواند هر گونه نشانه ای از سن آن ها فراهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Beautiful ceramic floor tiles make the public rooms a fresh and welcoming cool retreat in summer.
[ترجمه گوگل]کاشی‌های زیبای کف سرامیکی اتاق‌های عمومی را در تابستان به مکانی خنک و دلپذیر تبدیل می‌کند
[ترجمه ترگمان]کاشی های کف زمین زیبا، اتاق های عمومی را تبدیل به یک عقب نشینی خنک و دلپذیر در تابستان می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It even works for ceramic floor tiles. ,.
[ترجمه گوگل]حتی برای کاشی های سرامیکی کف نیز کار می کند ،
[ترجمه ترگمان]آن حتی برای کاشی های کف سرامیک کار می کند ،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Within the past year, more than 10 ceramic painting studios have sprouted in the Los Angeles area.
[ترجمه گوگل]در سال گذشته، بیش از 10 استودیو نقاشی سرامیک در منطقه لس آنجلس جوانه زده اند
[ترجمه ترگمان]در سال گذشته بیش از ۱۰ کارگاه نقاشی سرامیک در منطقه لس آنجلس sprouted شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سفالینی (صفت)
ceramic

وابسته به سفالسازی (صفت)
ceramic

تخصصی

[خودرو] ماده ای سبک است که در Porsche Turbo و Mercedes CL 55 AMG برای ساخت دیسکهای ترمز مورد استفاده قرار گرفته است.از آوانتاژهای دیسکهای سرامیکی مقاومت آنها در برابر ساییدگی است که حدودا 300000 کیلومتر عمر میکنند و همچنین نسبت به دیسکهای معمولی 60 درصد سبکتر هستند.
[شیمی] 1- سرامیک، سفال، ظرف سفالی، زکند، زکنج، خزف 2- ساخته شده از گل پخته، سفالین، سفالی 3- هنر سفالگرى 4- وابسته به سفالگرى
[برق و الکترونیک] سرامیک مخلوطی ار ترکیبهای غیر آلی و غیر فلزی که ایتدا به صورت ماده ای چکش خوار ( نظیر گل رس) آماده می شود و سپس با پخت در کوره به شکل جامد شیشه مانند در می آید . سرامیکهایی نشیر اکسید آلومین ( آلومینا) به عنوان بسته عایق در مدارهای مجتمه یا آمیخته به کار می روند. در ترادیسنده های پیزوالکتریکی میز از سرامیک تیتانات باریم استفاده می شود.
[زمین شناسی] خاک کوزه گری

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to ceramics (clay or porcelain objects)
ceramic objects are made of clay that has been heated to a very high temperature.
ceramics are ceramic objects.

پیشنهاد کاربران

ceramic ( سرامیک )
واژه مصوب: سرامیک
تعریف: فراورده های جامد غیرفلزی و غیرآلی که در دمای بالا تولید می شوند
سرامیک
Adjective :
سفالین
سرامیکی
سرامیک، سفالینه

بپرس