cephalad


(کالبد شناسی - جانور شناسی) سر سوی، به طرف سر یا جلو بدن (در مقابل: caudad)، بطور راسی، متمایل بطرف راس، متمایل بطرف سر

جمله های نمونه

1. Following nondestructive testing, specimens were fixed at the cephalad aspect of the construct and flexed to failure, with peak failure moment (Nm).
[ترجمه گوگل]پس از آزمایش غیرمخرب، نمونه‌ها در قسمت سفالاد سازه ثابت شدند و تا شکست خم شدند، با حداکثر گشتاور شکست (Nm)
[ترجمه ترگمان]پس از آزمایش nondestructive، نمونه ها به جنبه cephalad ساختار و flexed به شکست، با زمان شکست پیک (Nm)ثابت شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. At a more cephalad level, patchy consolidation and ground-glass opacity are visible.
[ترجمه گوگل]در سطح سفالاد بیشتر، تثبیت لکه‌ای و کدورت شیشه زمین قابل مشاهده است
[ترجمه ترگمان]در یک سطح بالاتر cephalad، consolidation تکه تکه شده و opacity سطح زمین قابل مشاهده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Theresults suggest that a higher cephalad spread of spinal anaesthesia is possible by reducing the CSF volume.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می‌دهد که با کاهش حجم مایع مغزی نخاعی، گسترش بی‌حسی نخاعی در سفالد بیشتر می‌شود
[ترجمه ترگمان]theresults بیان می کنند که با کاهش حجم CSF یک گسترش cephalad بالاتر از نخاع در این حالت ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We studied the epidural cephalad and caudad spread of 2% chloroprocaine buffered with sodium bicarbonate administered epidurally at the beginning of the second stage of labor.
[ترجمه گوگل]ما گسترش اپیدورال سفالاد و دم کلروپروکائین 2% بافر شده با بی کربنات سدیم را که به صورت اپیدورال در ابتدای مرحله دوم زایمان تجویز می‌شد، بررسی کردیم
[ترجمه ترگمان]ما در آغاز مرحله دوم کار، the epidural و caudad در ۲ درصد بافر شده با سدیم بی کربنات را مطالعه کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. OML. as baseline of CT scan, include cephalad for skull base, and caudad for nasopharynx and cervical.
[ترجمه گوگل]OML به عنوان پایه سی تی اسکن، شامل سفالاد برای قاعده جمجمه و دم برای نازوفارنکس و دهانه رحم است
[ترجمه ترگمان]oml اساس پویش CT شامل cephalad برای پایه جمجمه و caudad برای nasopharynx و گردنه رحم می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The maxillary processes extend in a cephalad direction form the piriform aperture to the lacrimal crest, uniting with the frontal and nasal bones.
[ترجمه گوگل]فرآیندهای فک بالا در جهت سفالاد گسترش می یابند و دیافراگم پیریفورم را تا تاج اشکی تشکیل می دهند و با استخوان های پیشانی و بینی یکی می شوند
[ترجمه ترگمان]فک بالا، در جهت cephalad گسترش می یابند و روزنه بیضی را به سمت اشکی به شکل اشکی که با استخوان های پیشانی و بینی متحد می شوند، تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Fluid is transferred cephalad in microgravity and simulated microgravity, and the pulmonary circulation is the first to be affected.
[ترجمه گوگل]مایع در میکروگرانش و ریزگرانش شبیه سازی شده سفالاد منتقل می شود و گردش خون ریوی اولین موردی است که تحت تأثیر قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]سیال در microgravity و microgravity شبیه سازی شده انتقال داده می شود و گردش ریوی اولین بار است که تحت تاثیر قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Therefore, the cephalad ossification centers do not fuse with the C2 body.
[ترجمه گوگل]بنابراین، مراکز استخوان سازی سفالاد با بدنه C2 ترکیب نمی شوند
[ترجمه ترگمان]بنابراین مراکز cephalad cephalad با بدنه C۲ ترکیب نمی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They recommended that pedicle screw insertion at the cephalad level be performed percutaneously if one desires to minimize denervation of the multifidus complex at the cephalad adjacent level.
[ترجمه گوگل]آنها توصیه کردند که در صورت تمایل به حداقل رساندن عصب کشی کمپلکس مولتی فیدوس در سطح سفالاد مجاور، قرار دادن پیچ پدیکول در سطح سفالاد به صورت از راه پوست انجام شود
[ترجمه ترگمان]آن ها توصیه کردند که اگر یک مایل برای به حداقل رساندن denervation مجموعه multifidus در سطح مجاور cephalad به حداقل برسد، insertion پیچ در سطح cephalad انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A modified Judet approach was used in all patients. The posterior deltoid was incised off the scapular spine cephalad reaching the lateral scapular border.
[ترجمه گوگل]رویکرد جودت اصلاح شده در همه بیماران استفاده شد دلتوئید خلفی از سفالاد ستون فقرات کتف برش داده شد و به مرز جانبی کتف رسید
[ترجمه ترگمان]یک رویکرد Judet اصلاح شده در تمام بیماران مورد استفاده قرار گرفت The خلفی هم از ستون فقرات scapular عبور کرد و به مرز scapular رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There have been studies that have reported on degeneration occurring at the cephalad and caudad levels adjacent to the fused levels.
[ترجمه گوگل]مطالعاتی در مورد دژنراسیون در سطوح سفالاد و دم مجاور سطوح ذوب شده گزارش شده است
[ترجمه ترگمان]مطالعاتی صورت گرفته است که در مورد تخریب رخ داده در سطوح cephalad و caudad در مجاورت سطوح ادغام شده گزارش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The drawing is a little simplified because the vessels are rarely at the same level but tend to curl under each other, usually with the transposed aorta more cephalad than the pulmonary artery.
[ترجمه گوگل]ترسیم کمی ساده شده است، زیرا عروق به ندرت در یک سطح قرار دارند، اما تمایل دارند در زیر یکدیگر خم شوند، معمولاً آئورت جابجا شده سفالدتر از شریان ریوی است
[ترجمه ترگمان]کشش کمی ساده است چون کشتی ها به ندرت در یک سطح هستند اما معمولا زیر هم جمع می شوند، معمولا با آئورت پشتی بیشتر از سرخرگ ریوی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. During right LPN, the lier is retracted anteriorly and cephalad to expose the renal upper pole.
[ترجمه گوگل]در طول LPN راست، لیر به سمت قدامی جمع می‌شود و سفالاد می‌شود تا قطب فوقانی کلیه را آشکار کند
[ترجمه ترگمان]در طول LPN راست، lier از anteriorly و cephalad پس گرفته می شود تا قطب فوقانی کلیه را نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Drainage occurs dynamically along the lateral aspect of the nose, cephalad to the lateral crus, toward the piriform aperture and parotid lymph nodes.
[ترجمه گوگل]درناژ به صورت پویا در امتداد جنبه جانبی بینی، سفالاد تا قشر جانبی، به سمت روزنه پیریفورم و غدد لنفاوی پاروتید رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]فاضلاب به صورت پویا در امتداد جنبه های جانبی بینی، cephalad تا the جانبی و به سمت دیافراگم piriform و parotid غدد لنفاوی صورت می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• toward the head (zoology)

پیشنهاد کاربران

بپرس