• : تعریف: in ancient Rome, an officer in command of a company of about one hundred men.
جمله های نمونه
1. On June 174 the Centurion dropped anchor at last at Juan Fernandez.
[ترجمه boofhead] در ژوئن 174 ناخدا سرانجام در خوان فرناندز لنگر انداخت.
|
[ترجمه گوگل]در ژوئن 174، سنتوریون سرانجام به خوان فرناندز لنگر انداخت [ترجمه ترگمان]در سال ۱۷۴، Centurion در کنار خوان فرناندز لنگر انداخت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The Roman centurion can return and enforce the evacuation but he can't open up responses.
[ترجمه گوگل]صدیبان رومی میتواند برگردد و تخلیه را اجرا کند، اما نمیتواند پاسخها را باز کند [ترجمه ترگمان]یک فرمانده رومی می تواند برگردد و دستور تخلیه را اجرا کند، اما نمی تواند پاسخ های خود را باز کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. That nice, young centurion I sent over with the olive oil last week.
[ترجمه گوگل]آن صدور خوب و جوان را که هفته پیش با روغن زیتون فرستادم [ترجمه ترگمان]این فرمانده جوان را که هفته پیش با روغن زیتون فرستادم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The centurion is also shown to be a compassionate man, for he cares about the health of one of his servants.
[ترجمه گوگل]همچنین نشان داده می شود که صددر مردی دلسوز است، زیرا او به سلامت یکی از خدمتکاران خود اهمیت می دهد [ترجمه ترگمان]او همچنین به یک مرد دلسوز نشان داده می شود، زیرا به سلامتی یکی از خدمتکارانش اهمیت می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. First she posed as a Roman centurion and did a bit of torture.
[ترجمه گوگل]او ابتدا به عنوان یک صدیبان رومی ظاهر شد و کمی شکنجه کرد [ترجمه ترگمان]او ابتدا به عنوان یک فرمانده رومی مطرح شده بود و یک ذره شکنجه هم انجام داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Forty-eight hours after the Centurion began beating east along the thirty-fifth parallel, land was sighted
[ترجمه گوگل]چهل و هشت ساعت پس از اینکه سانتوریون شروع به ضرب و شتم به سمت شرق در امتداد موازی سی و پنجم کرد، زمین مشاهده شد [ترجمه ترگمان]چهل و هشت ساعت پس از اینکه the در امتداد خط موازی سی و پنجم شروع به کتک زدن کرد، زمین sighted بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Like the others he failed from the Centurion corner, so tried to gain entry from the right.
[ترجمه گوگل]او مانند دیگران از گوشه سنتوریون شکست خورد، بنابراین سعی کرد از سمت راست وارد شود [ترجمه ترگمان]درست مثل بقیه که از گوشه centurion رد شد، بنابراین سعی کرد از سمت راست وارد شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. There the centurion found Alexandrian ship that was sailing to Italy and put us on board.
[ترجمه گوگل]در آنجا صديبان كشتي اسكندريايي را پيدا كرد كه عازم ايتاليا بود و ما را سوار كرد [ترجمه ترگمان]فرمانده کشتی جنگی را یافت که به سوی ایتالیا رهسپار شد و ما را سوار کشتی کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. When Jesus had entered Capernaum, a centurion came to him, asking for help.
[ترجمه گوگل]هنگامی که عیسی وارد کفرناحوم شد، صدیقی نزد او آمد و از او کمک خواست [ترجمه ترگمان]وقتی عیسی وارد شد، یک فرمانده به او آمد و تقاضای کمک کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This British thespian will be on screen this weekend playing a Scottish warrior in the brutal period action flick "Centurion. "
[ترجمه گوگل]این بازیگر بریتانیایی آخر این هفته در نقش یک جنگجوی اسکاتلندی در فیلم اکشن دوره وحشیانه "Centurion" روی پرده خواهد رفت [ترجمه ترگمان]این thespian بریتانیایی در آخر هفته در حال بازی با یک جنگجوی اسکاتلندی در دوره وحشیانه اقدام وحشیانه ای \"Centurion\" خواهد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. There the centurion found an Alexandrian ship sailing for Italy, and he put us aboard it.
[ترجمه گوگل]صد در آنجا یک کشتی اسکندریه را پیدا کرد که عازم ایتالیا بود و ما را سوار آن کرد [ترجمه ترگمان]فرمانده کشتی یک کشتی Alexandrian را برای رفتن به ایتالیا پیدا کرد و ما را سوار آن کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Disciples and centurion recognized Jesus is the Son of God.
[ترجمه گوگل]شاگردان و صدیبان تشخیص دادند که عیسی پسر خداست [ترجمه ترگمان]مریدها و فرمانده عیسی پسر خدا هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. There the centurion found an Alexandrian ship sailing for Italy and put us on board.
[ترجمه گوگل]در آنجا صديبان يك كشتي اسكندريايي پيدا كرد كه عازم ايتاليا بود و ما را سوار كرد [ترجمه ترگمان]فرمانده کشتی یک کشتی Alexandrian را برای رفتن به ایتالیا پیدا کرد و ما را سوار کشتی کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. This Roman Centurion was at Capernaum a town on the edge of the Sea of Galilee.
[ترجمه گوگل]این سنتور رومی در شهر کپرناحوم در حاشیه دریای جلیل بود [ترجمه ترگمان]این شهر رومی در Capernaum شهری واقع در لبه دریای جلیله بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The centurion and servant did not see Jesus this day.
[ترجمه گوگل]صدیقه و خادم امروز عیسی را ندیدند [ترجمه ترگمان]امروز فرمانده و servant عیسی را ندیده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
یوزباشی (اسم)
centurion
رئیس دسته صد نفر (اسم)
centurion
انگلیسی به انگلیسی
• leader of 100 soldiers in the roman army a centurion was an officer in the roman army.
پیشنهاد کاربران
امیر، رئیس، سرکرده
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: A commander in an ancient Roman army 👮♂ 🔍 مترادف: Officer, commander ✅ مثال: The centurion led his troops with discipline and precision