centrosome


(زیست شناسی - در اکثر یاخته های حیوانی) سانتروزوم، میانتن (بخش مرکزی یاخته که متشکل است از یک سانتریول و یک سانتروسفر)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: centrosomic (adj.)
• : تعریف: a minute protoplasmic body, near the nucleus in most animal cells, that divides in mitosis.

جمله های نمونه

1. The coordination of the centrosome cycle and cell cycle ensures an accurate distribution of genetic material.
[ترجمه گوگل]هماهنگی چرخه سانتروزوم و چرخه سلولی توزیع دقیق مواد ژنتیکی را تضمین می کند
[ترجمه ترگمان]هماهنگی چرخه سلولی و چرخه سلولی، توزیع دقیق مواد ژنتیکی را تضمین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The centrosome probably plays an important role in the reorganization of the cell that occurs during differentiation.
[ترجمه گوگل]احتمالاً سانتروزوم نقش مهمی در سازماندهی مجدد سلول ایفا می کند که در طی تمایز رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]The احتمالا نقش مهمی در سازماندهی مجدد سلول ایفا می کند که در طول تمایز رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Centrosome duplication is a key requirement for bipolar spindle formation and correct segregation of chromosomes during cell division.
[ترجمه گوگل]تکثیر سانتروزوم یک نیاز کلیدی برای تشکیل دوک دو قطبی و جداسازی صحیح کروموزوم ها در طول تقسیم سلولی است
[ترجمه ترگمان]تکرار Centrosome یک نیاز کلیدی برای تشکیل دوک دو قطبی و تفکیک صحیح کروموزوم های در طول تقسیم سلول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Therefore, tumor cell gene instability and centrosome abnormalities are closely related to.
[ترجمه گوگل]بنابراین، بی ثباتی ژن سلول تومور و ناهنجاری های سانتروزوم ارتباط نزدیکی با
[ترجمه ترگمان]بنابراین، عدم ثبات ژن سلول تومور و اختلالات کروموزومی از نزدیک به آن مربوط هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The centrosome, the major microtubule organizing center regulates cell division through forming bipolar mitotic spindles and plays an essential role in the maintenance of chromosomal stability.
[ترجمه گوگل]سانتروزوم، مرکز اصلی سازمان‌دهی میکروتوبول، تقسیم سلولی را از طریق تشکیل دوک‌های میتوزی دوقطبی تنظیم می‌کند و نقش اساسی در حفظ ثبات کروموزومی ایفا می‌کند
[ترجمه ترگمان]The، مرکز سازماندهی اصلی microtubule، تقسیم سلولی را از طریق تشکیل دوک های دو قطبی به شکل دو قطبی تنظیم می کند و نقش اساسی در حفظ پایداری کروموزومی ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Overexpression of STK15 induces increased numbers of centrosome, aneuploidy, and transformation of the cells.
[ترجمه گوگل]بیان بیش از حد STK15 باعث افزایش تعداد سانتروزوم، آنیوپلوئیدی و تبدیل سلول ها می شود
[ترجمه ترگمان]overexpression of سبب افزایش تعداد centrosome، aneuploidy و تبدیل سلول ها می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Centrosome A structure found in all eukaryotic cells, except fungi, that forms the SPINDLE during cell division.
[ترجمه گوگل]سانتروزوم ساختاری که در تمام سلول‌های یوکاریوتی یافت می‌شود، به جز قارچ‌ها، که اسپیندل را در طی تقسیم سلولی تشکیل می‌دهد
[ترجمه ترگمان]Centrosome ساختاری که در همه سلول های یوکاریوتی یافت می شود، به جز قارچ ها، که the را در طول تقسیم سلول شکل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The study of regulation mechanism about centrosome replication can play an important role in early diagnosis and treatment of tumor.
[ترجمه گوگل]مطالعه مکانیسم تنظیم در مورد همانند سازی سانتروزوم می تواند نقش مهمی در تشخیص و درمان زودهنگام تومور داشته باشد
[ترجمه ترگمان]مطالعه مکانیزم تنظیم در مورد تکثیر centrosome می تواند نقش مهمی در تشخیص زودهنگام و درمان تومور داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. IntroductionThe centrosome is the major microtubule organizing center ( MTOC ) of mammalian cells.
[ترجمه گوگل]مقدمه سانتروزوم مرکز اصلی سازماندهی میکروتوبول (MTOC) سلول های پستانداران است
[ترجمه ترگمان]IntroductionThe centrosome مرکز اصلی سازمان دهی اصلی (MTOC)از سلول های پستانداران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The roles of centrosome abnormality in the origination and development of cancers, especially in bladder transitional cell carcinoma are reviewed.
[ترجمه گوگل]نقش ناهنجاری سانتروزوم در منشاء و توسعه سرطان ها، به ویژه در کارسینوم سلول انتقالی مثانه بررسی می شود
[ترجمه ترگمان]نقش نا هنجاری centrosome در the و رشد سرطان، به خصوص در سلول های carcinoma سلول گذار مثانه مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Centrosome is a kind of tiny cellular organ, and it plays an important role in the maintenance of cellular polarity and chromosomal segregation during mitosis.
[ترجمه گوگل]سانتروزوم نوعی اندام سلولی کوچک است و نقش مهمی در حفظ قطبیت سلولی و جداسازی کروموزومی در طول میتوز دارد
[ترجمه ترگمان]Centrosome نوعی از اندام کوچک سلولی است و نقش مهمی در حفظ قطبیت سلولی و تفکیک کروموزومی در طول mitosis ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Perturbation of the spatiotemporal dynamics of centrosome splitting can lead to genomic instability during cell division.
[ترجمه گوگل]اختلال در پویایی فضایی و زمانی تقسیم سانتروزوم می تواند منجر به بی ثباتی ژنومی در طول تقسیم سلولی شود
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تحلیل پویایی درونی تقسیم centrosome می تواند منجر به بی ثباتی ژنتیکی در طول تقسیم سلولی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. With development of the research, the complicated function of centrosome and its im-portance have gradually been realized.
[ترجمه گوگل]با توسعه تحقیقات، عملکرد پیچیده سانتروزوم و اهمیت آن به تدریج درک شده است
[ترجمه ترگمان]با توسعه این تحقیق، عملکرد پیچیده of و im به تدریج تحقق یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Accordingly, the researchers have proved that these checkpoint kinases also exist alongside the centrosome and perform their function there.
[ترجمه گوگل]بر این اساس، محققان ثابت کرده اند که این کینازهای ایست بازرسی نیز در کنار سانتروزوم وجود دارند و عملکرد خود را در آنجا انجام می دهند
[ترجمه ترگمان]بر این اساس، محققان ثابت کرده اند که این kinases checkpoint نیز در کنار centrosome وجود دارند و عملکرد خود را در آنجا انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• part of the cytoplasm of a cell (biology)

پیشنهاد کاربران

centrosome ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: میان‏تَن
تعریف: یکی از اندامک های درون‏یاخته‏ای که در تقسیم یاخته ای فعالانه شرکت می‏کند

بپرس