centrifugalize


تحت تاثیر نیروی مرکز گریز قرار دادن، در دستگاه مرکز گریز قرار دادن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: centrifugalizes, centrifugalizing, centrifugalized
• : تعریف: to centrifuge.

انگلیسی به انگلیسی

• draw away from a center, proceed from the center; separate (liquids) by spinning on an axis

پیشنهاد کاربران

بپرس