centrifugal force

/senˈtrɪfjɪɡəlˈfɔːrs//senˈtrɪfjʊɡəlfɔːs/

(فیزیک) نیروی مرکز گریز، نیروی گریز از مرکز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a force that tends to pull a particle or body outward, away from the axis around which it rotates. (Cf. centripetal force.)

جمله های نمونه

1. The juice is extracted by centrifugal force.
[ترجمه گوگل]آب میوه با نیروی گریز از مرکز استخراج می شود
[ترجمه ترگمان]عصاره با نیروی گریز از مرکز استخراج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The centrifugal force is not influenced by temperature. 2
[ترجمه گوگل]نیروی گریز از مرکز تحت تأثیر دما نیست 2
[ترجمه ترگمان]نیروی گریز از مرکز تحت تاثیر دما قرار نمی گیرد ۲
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They have inertia, mass and momentum and obey centrifugal force.
[ترجمه گوگل]اینرسی، جرم و تکانه دارند و از نیروی گریز از مرکز اطاعت می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها اینرسی، جرم و تکانه دارند و از نیروی گریز از مرکز پیروی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Centrifugal force can be greater than the force of gravity.
[ترجمه گوگل]نیروی گریز از مرکز می تواند بیشتر از نیروی گرانش باشد
[ترجمه ترگمان]نیروی Centrifugal می تواند بزرگ تر از نیروی جاذبه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Decentralization and its resulting centrifugal force have sent many managers reeling as well.
[ترجمه گوگل]تمرکززدایی و نیروی گریز از مرکز ناشی از آن، بسیاری از مدیران را نیز دچار سردرگمی کرده است
[ترجمه ترگمان]غیر متمرکز سازی و نیروی گریز از مرکز آن بسیاری از مدیران را گیج کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Considerable attention is given to the action of centrifugal force in grinding wheels.
[ترجمه گوگل]توجه قابل توجهی به عمل نیروی گریز از مرکز در چرخ های سنگ زنی می شود
[ترجمه ترگمان]توجه قابل توجهی به عمل نیروی گریز از مرکز در چرخ های آسیاب کردن داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The spin-drier use centrifugal force to made the cloth dry.
[ترجمه گوگل]اسپین خشک کن از نیروی گریز از مرکز برای خشک کردن پارچه استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]اسپین - خشک تر از نیروی گریز از مرکز برای خشک کردن پارچه استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The stepless speed variator uses centrifugal force as positive pressure that acts directly on internal friction wheel, not bearing, to increase drive efficiency.
[ترجمه گوگل]تغییر دهنده سرعت بدون پله از نیروی گریز از مرکز به عنوان فشار مثبت استفاده می کند که مستقیماً روی چرخ اصطکاک داخلی و نه یاتاقان عمل می کند تا راندمان درایو را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]سرعت stepless variator از نیروی گریز از مرکز به عنوان فشار مثبت استفاده می کند که مستقیما بر روی چرخ اصطکاک داخلی عمل می کند، نه تحمل، تا کارایی محرک را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Both gravity and centrifugal force will pull you downhill.
[ترجمه گوگل]هم نیروی جاذبه و هم نیروی گریز از مرکز شما را به سراشیبی می کشاند
[ترجمه ترگمان]هم جاذبه و هم نیروی گریز از مرکز شما را پایین خواهند آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The centrifugal force is very big.
[ترجمه گوگل]نیروی گریز از مرکز بسیار بزرگ است
[ترجمه ترگمان]نیروی گریز از مرکز بسیار بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The principles of centrifugal force are used in the design of centrifuge - type machines.
[ترجمه گوگل]در طراحی ماشین های سانتریفیوژ از اصول نیروی گریز از مرکز استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]اصول نیروی گریز از مرکز در طراحی ماشین های نوع سانتریفیوژ مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The centrifugal force developed by the rotating flyweight sis translated into an upward force that lifts the plunger.
[ترجمه گوگل]نیروی گریز از مرکز ایجاد شده توسط سیس وزن مگس چرخان به نیرویی رو به بالا تبدیل می شود که پیستون را بلند می کند
[ترجمه ترگمان]نیروی گریز از مرکز تولید شده توسط the چرخشی به نیرویی رو به بالا تبدیل می شود که پیستون را بالا می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Suitable for conveying sensitivity and vulnerability to centrifugal force and other items damaged items.
[ترجمه گوگل]مناسب برای انتقال حساسیت و آسیب پذیری در برابر نیروی گریز از مرکز و سایر موارد آسیب دیده
[ترجمه ترگمان]مناسب برای انتقال حساسیت و آسیب پذیری به نیروی گریز از مرکز و اقلام دیگر آسیب دیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Centrifugal force pushes it toward the point furthest, away from the point of rotation.
[ترجمه گوگل]نیروی گریز از مرکز آن را به سمت دورترین نقطه، دور از نقطه چرخش هل می دهد
[ترجمه ترگمان]نیروی Centrifugal آن را به سمت نقطه دورترین، دور از نقطه چرخش هل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Principle: Separate plasm and dregs by centrifugal force.
[ترجمه گوگل]اصل: جداسازی پلاسم و قلوه با نیروی گریز از مرکز
[ترجمه ترگمان]اصل: plasm و dregs جداگانه با نیروی گریز از مرکز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[شیمی] نیروى مرکز گریز، نیروى گریز از مرکز
[عمران و معماری] نیروی گریز از مرکز
[مهندسی گاز] نیروی گریز از مرکز
[زمین شناسی] نیروی گریز از مرکز
[نساجی] نیروی گریز از مرکز
[ریاضیات] نیروی گریز از مرکز، نیروی گریزش از مرکز، نیروی مرکز گریز
[پلیمر] نیروی گریز از مرکز
[آب و خاک] نیروی گریز از مرکز

انگلیسی به انگلیسی

• force that moves objects or parts away from a center of rotation
centrifugal force is the force that makes objects move outwards when they are spinning around something or travelling in a curve; a technical term in physics.

پیشنهاد کاربران

centrifugal force ( فیزیک )
واژه مصوب: نیروی مرکزگریزی
تعریف: نیروی لَختی ای که در چارچوب های چرخان آن را در جهت گریز از محور در نظر می گیرند و اندازه اش با فاصله از محور نسبت عکس دارد

بپرس