center of gravity

/ˈsentərəvˈɡrævəti//ˈsentərəvˈɡrævɪti/

(فیزیک) گرانیگاه، مرکز ثقل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: that point in or near a body or mass about which all of its parts are in perfect balance.

جمله های نمونه

1. A heavy car with a low center of gravity will hug the road.
[ترجمه گوگل]یک ماشین سنگین با مرکز ثقل پایین جاده را در آغوش می گیرد
[ترجمه ترگمان]یک اتومبیل سنگین با مرکز کم جاذبه جاده را در آغوش خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You can change the center of gravity by adding weight to one part of the object.
[ترجمه گوگل]شما می توانید مرکز ثقل را با اضافه کردن وزن به یک قسمت از جسم تغییر دهید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید با افزودن وزن به یک قسمت از شی، مرکز ثقل را تغییر دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A system can only be stable if the center of gravity is under the pivot point.
[ترجمه گوگل]یک سیستم تنها زمانی می تواند پایدار باشد که مرکز ثقل زیر نقطه محوری باشد
[ترجمه ترگمان]اگر مرکز ثقل تحت نقطه محوری قرار گیرد، یک سیستم می تواند پایدار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As the seventies progressed, the center of gravity of much of urban life seemed to shift.
[ترجمه گوگل]با پیشرفت دهه هفتاد، به نظر می رسید که مرکز ثقل بیشتر زندگی شهری تغییر کند
[ترجمه ترگمان]با پیشرفت دهه هفتاد، به نظر می رسید که مرکز ثقل بیشتر زندگی شهری تغییر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This is because the center of gravity of the hammer is in the iron part.
[ترجمه گوگل]زیرا مرکز ثقل چکش در قسمت آهنی قرار دارد
[ترجمه ترگمان]این به این دلیل است که مرکز ثقل چکش در بخش آهن قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Center of gravity - flow design - the focus of a long iron minimum, incremental boost to short - iron center.
[ترجمه گوگل]مرکز ثقل - طراحی جریان - تمرکز حداقل آهن طولانی، تقویت افزایشی به کوتاه - مرکز آهن
[ترجمه ترگمان]- مرکز ثقل - طراحی جریان - تمرکز یک مینیمم آهن طولانی، افزایش افزایشی در مرکز آهن - iron
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The center of gravity of a flat object can be experimentally as shown in Fig 3 - 9 .
[ترجمه گوگل]همانطور که در شکل 3-9 نشان داده شده است می توان مرکز ثقل یک جسم مسطح را بصورت تجربی نشان داد
[ترجمه ترگمان]مرکز ثقل یک جسم مسطح را می توان به صورت آزمایشی در شکل ۹ - ۳ نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The light center of gravity method is applied to processing optic fiber exited spot signal.
[ترجمه گوگل]روش مرکز ثقل نور برای پردازش سیگنال نقطه خروجی فیبر نوری اعمال می شود
[ترجمه ترگمان]مرکز نور برای پردازش فیبر نوری از سیگنال نقطه ای استفاده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And so it goes around the world the center of gravity moves from the U.
[ترجمه گوگل]و بنابراین در سراسر جهان می چرخد ​​مرکز ثقل از U حرکت می کند
[ترجمه ترگمان]و بدین ترتیب مرکز ثقل دور دنیا حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wind and sea may displace the ship's center of gravity along three orthogonal axes.
[ترجمه گوگل]باد و دریا ممکن است مرکز ثقل کشتی را در امتداد سه محور متعامد جابجا کنند
[ترجمه ترگمان]باد و دریا ممکن است مرکز گرانش کشتی را به همراه سه محور متعامد جابجا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Moreover after Kyd has come, the attack center of gravity had already had the change.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، پس از آمدن کید، مرکز ثقل حمله قبلاً تغییر کرده بود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، پس از آمدن Kyd، مرکز ثقل این حمله تغییر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Pay attention to weight and center of gravity.
[ترجمه گوگل]به وزن و مرکز ثقل توجه کنید
[ترجمه ترگمان]به وزن و مرکز ثقل توجه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This part a textual center of gravity place.
[ترجمه گوگل]این بخش مرکز ثقل متنی است
[ترجمه ترگمان]این بخش یک مرکز متنی از جاذبه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. With fulcrum at end of shaft, the center of gravity is changed and clubhead feels much heavier.
[ترجمه گوگل]با تکیه گاه در انتهای شفت، مرکز ثقل تغییر می کند و کلاهک بسیار سنگین تر می شود
[ترجمه ترگمان]با توجه به نقطه اتکا، مرکز ثقل تغییر کرده است و clubhead سنگین تر احساس می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Do We Mistake Center of Mass Center of Gravity?
[ترجمه گوگل]آیا ما مرکز ثقل جرم را اشتباه می کنیم؟
[ترجمه ترگمان]آیا ما در مرکز جرم جاذبه جرم قرار داریم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[شیمی] گرانیگاه، مرکز ثقل
[عمران و معماری] مرکز ثقل
[برق و الکترونیک] مرکز ثقل - گرانیگاه [سی جی] نقطه ای در رو یا درون جسم که برایند نیروهای وزن، صرفنظر از نحوه قرارگیری جسم، ماهواره از آن می گذرد و بنابراین می توان وزن یک جسم را با بردار نیرویی که از گرانیگاه آن می گذرد و جهت آن رو به پایین است نمایش داد.
[مهندسی گاز] مرکزثقل - مرکزثقل
[زمین شناسی] مرکز گرانش نقطه ای در پیکره یا سیستم که نیروی گرانش بر آن وارد می شود. نقطه ای که نسبت به آن جسم یا بدن می تواند از حالت تعادل خارج شود.
[ریاضیات] مرکز گرانی، مرکز ثقل، گرانیگاه
[آمار] گرانیگاه
[آب و خاک] مرکز ثقل، گرانگاه

انگلیسی به انگلیسی

• point where the force of gravity has the most effect

پیشنهاد کاربران

مفهوم "center of gravity" ( مرکز ثقل ) از نظر استعاری زمانی به کار می رود که بخواهیم به نقطه یا عامل کلیدی یا مهمی اشاره کنیم که همه چیز حول آن می چرخد یا به آن وابسته است. این عبارت معمولاً برای توصیف یک عنصر یا عامل محوری در یک سیستم، موقعیت، یا وضعیت استفاده می شود که تأثیر زیادی بر آن دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

برای مثال:
در سیاست: ممکن است گفته شود که "مرکز ثقل قدرت در این کشور در دست گروه خاصی است. " اینجا منظور این است که یک گروه خاص بیشتر تصمیم گیری ها و قدرت را در دست دارد.
در تجارت: اگر شرکتی وابسته به یک محصول خاص باشد، ممکن است گفته شود که "مرکز ثقل این شرکت بر روی فروش محصول X است. "
در روابط یا تیم ها: ممکن است به فردی که تأثیر زیادی در گروه یا روابط دارد، گفته شود که "او مرکز ثقل این تیم است. "
The CEO is the center of gravity in the company, holding everything together.
مدیرعامل مرکز ثقل شرکت است و همه چیز را کنار هم نگه می دارد.
Her presence at the party became the center of gravity, and everyone gravitated toward her.
حضور او در مهمانی تبدیل به مرکز ثقل شد و همه به سمت او جذب شدند.
The new policy is the center of gravity around which the future of the company will revolve.
سیاست جدید مرکز ثقل است که آینده شرکت حول آن می چرخد.
In this political debate, the economy is the center of gravity, with every argument tying back to it.
در این مناظره سیاسی، اقتصاد مرکز ثقل است و هر بحثی به آن برمی گردد.
The school’s focus on innovation has become the center of gravity, influencing every department.
تمرکز مدرسه بر نوآوری تبدیل به مرکز ثقل شده است و بر هر دپارتمان تأثیر می گذارد.
chatgpt

نقطه حیاتی

بپرس