censorship

/ˈsensərˌʃɪp//ˈsensəʃɪp/

معنی: سانسور، سانسور عقاید
معانی دیگر: بیان بندی، تفتیش (عقاید و گفتار و نوشتار و رفتار)، (روم باستان) مقام و مدت خدمت و اختیارات سانسورچی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the act or policy of censoring.

جمله های نمونه

1. censorship has lightened somewhat
از شدت سانسور تا اندازه ای کاسته شده است.

2. censorship of the press is unconstitutional
سانسور جرائد مغایر قانون اساسی است

3. the censorship of the press is still being carried on in some countries
سانسور جراید هنوز هم در برخی کشورها اجرا می شود.

4. the imposition of rigid censorship
تحمیل سانسور شدید

5. to mutilate a book by censorship
با سانسور کردن کتابی را ناقص کردن

6. a film (which has been) emasculated by censorship
فیلمی که سانسور آن را ناقص کرده است

7. Assassination is the extreme form of censorship.
[ترجمه گوگل]ترور شکل افراطی سانسور است
[ترجمه ترگمان]ترور نوعی سانسور شدید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The government found it expedient to relax censorship a little.
[ترجمه گوگل]دولت مصلحت دید که سانسور را کمی کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]دولت آن را مصلحت دید اندکی سانسور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The new regulation was seen as equivalent to censorship.
[ترجمه گوگل]مقررات جدید معادل سانسور تلقی می شد
[ترجمه ترگمان]مقررات جدید برابر با سانسور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The government has imposed strict censorship on the press.
[ترجمه گوگل]دولت سانسور شدیدی را بر مطبوعات اعمال کرده است
[ترجمه ترگمان]دولت سانسور شدید را بر مطبوعات اعمال کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The decree imposed strict censorship of the media.
[ترجمه گوگل]این فرمان سانسور شدید رسانه ها را اعمال کرد
[ترجمه ترگمان]این حکم سانسور شدید رسانه ها را اعمال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This kind of censorship is un-American.
[ترجمه گوگل]این نوع سانسور غیر آمریکایی است
[ترجمه ترگمان]این نوع سانسور کردن غیر آمریکایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Our freedom was threatened by press censorship.
[ترجمه گوگل]آزادی ما با سانسور مطبوعاتی تهدید شد
[ترجمه ترگمان]آزادی ما با سانسور مطبوعات مورد تهدید قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The new censorship laws are an attempt to gag the press.
[ترجمه گوگل]قوانین جدید سانسور تلاشی برای تهمت زدن به مطبوعات است
[ترجمه ترگمان]قوانین سانسور جدید تلاشی برای خفه کردن مطبوعات هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Strict censorship is enforced in some countries.
[ترجمه گوگل]سانسور شدید در برخی کشورها اعمال می شود
[ترجمه ترگمان]سانسور شدید در برخی کشورها به اجرا در می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سانسور (اسم)
censorship

سانسور عقاید (اسم)
censorship

تخصصی

[سینما] ممیزی
[کامپیوتر] مانسور

انگلیسی به انگلیسی

• criticism; suppression of material deemed objectionable
when there is censorship, books, plays, films, letters, or reports are censored.

پیشنهاد کاربران

سانسور . ممیزی
مثال:
negligence of censorship rules
تسامح درباره ی قوانین سانسور و ممیزی
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
سانسور
سانسور عملی است برای تغییر، سرکوب یا ممنوعیت گفتار یا نوشتار که برای عموم زیان آور تلقی می شود.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : censor
✅️ اسم ( noun ) : censor / censorship / censoriousness
✅️ صفت ( adjective ) : censorious
✅️ قید ( adverb ) : censoriously
کاری که شبکه سه خوب انجام میده:
سانسور
سانسور
سرکوب و فرونشانی
censorship ( عمومی )
واژه مصوب: سانسور
تعریف: نظارت دولت بر آثار مکتوب و نمایشی|||متـ . بررسی 2
سانسور
سانسور کردن

بپرس