censer

/ˈsensər//ˈsensə/

معنی: عودسوز، مجمر، عطردان، مجمره، بخور سوز
معانی دیگر: اسفند سوز، ظرفی که در آن گیاهان یا ادویه ی معطر را دود می کنند، بخوردان، مجمر (thurible هم می گویند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a small container, often swung from chains by a cleric in religious ceremonies, in which the fragrance of burning incense is dispersed.

جمله های نمونه

1. Censers burned, further hazing the air.
[ترجمه گوگل]سوزاننده ها سوختند و هوا را بیشتر تیره کرد
[ترجمه ترگمان] censers در حال آتیش زدن در هوا رو به آتیش کشیدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Living sachet, censer for the bedroom.
[ترجمه گوگل]ساشه نشیمن، سنبل مخصوص اتاق خواب
[ترجمه ترگمان]sachet زنده، censer برای اتاق خواب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Uzziah a censer in his hand ready to burn incense, became angry.
[ترجمه گوگل]عُزّیا که در دستش بود و آماده بود تا بخور دهد، خشمگین شد
[ترجمه ترگمان]Uzziah که در دست او برای سوزاندن هوا آماده بود خشمگین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When bissextile earth wants censer and candlestick, I still laugh at him stealthily, think he always is idolatrous, when to forget.
[ترجمه گوگل]وقتی زمین دوسمتی عود و شمعدان می خواهد، من هنوز یواشکی به او می خندم، فکر می کنم همیشه بت پرست است، کی فراموش کنم
[ترجمه ترگمان]وقتی که زمین می خواهد censer و شمعدان را بخواهد همچنان به او می خندم و فکر می کنم که او همیشه بت و علاقه دارد و فراموش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hollow-out censer in pea green to bake with glaze and become, a sphere tank shape, .
[ترجمه گوگل]مزه توخالی به رنگ سبز نخودی برای پخت با لعاب و تبدیل شدن به یک مخزن کروی،
[ترجمه ترگمان]censer در نخود سبز به رنگ سبز است تا با لعاب خورده شود و تبدیل به یک شکل مخزن کره شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Preservation hall has stone censer Dynasties, Song Dynasty stone and stone luohanjing chuang.
[ترجمه گوگل]تالار نگهداری شامل سلسله‌های سنسور سنگ، سنگ سلسله سونگ و سنگ لوهانجینگ چوانگ است
[ترجمه ترگمان]تالار حفظ بخور stone سنگی، سنگ سلسله سانگ و سنگ luohanjing سنگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Then another angel a golden censer, came and stood at the altar.
[ترجمه گوگل]آنگاه فرشته دیگری که معطر طلایی بود آمد و بر قربانگاه ایستاد
[ترجمه ترگمان]پس از آن فرشته دیگری که censer بود آمد و در محراب ایستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. NIV Uzziah, who had a censer in his hand ready to burn incense, became angry.
[ترجمه گوگل]NIV Uzziah که در دستش بود و برای بخور دادن آماده بود، عصبانی شد
[ترجمه ترگمان]NIV Uzziah که a در دست داشت خشمگین شد و خشمگین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Another angel, who had a golden censer, came and stood at the altar.
[ترجمه گوگل]فرشته دیگری که یک معطر طلایی داشت آمد و بر قربانگاه ایستاد
[ترجمه ترگمان]یک فرشته دیگر که a بود آمد و در محراب ایستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Leading a small home on the censer, under the provisional steep a Precipice.
[ترجمه گوگل]پیشروی خانه‌ای کوچک روی مزرعه، زیر پرتگاهی شیب‌دار موقت
[ترجمه ترگمان]در یک خانه کوچک در the که در زیر باران موقت در آن قرار دارد، به سوی خانه کوچک در حرکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Each had a censer in his hand and a fragrant cloud of incense was rising.
[ترجمه گوگل]هر کدام یک عود در دست داشتند و ابری از عود برآمده بود
[ترجمه ترگمان]هر یک a در دست داشت و ابری از دود برمی خاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sunshine censer gives birth to violet smoke.
[ترجمه گوگل]سنبل آفتاب دود بنفش به دنیا می آورد
[ترجمه ترگمان]Sunshine censer دود بنفش رو به دنیا میاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This is a delicate censer.
[ترجمه گوگل]این یک معطر ظریف است
[ترجمه ترگمان] این یه censer حساسه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The globes a more gothic - type look to them, sort of like a censer a way?
[ترجمه گوگل]کره‌ها به نظرشان گوتیک‌تر است، به نوعی شبیه به یک زنبق است؟
[ترجمه ترگمان]این globes به شکلی gothic شبیه به یک sort است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عودسوز (اسم)
censer

مجمر (اسم)
censer, firebox, thurible

عطردان (اسم)
censer, scent bottle, scent box

مجمره (اسم)
censer

بخور سوز (اسم)
censer, thurible

انگلیسی به انگلیسی

• incense burner used in religious ceremonies

پیشنهاد کاربران

ظرفی که معمولاً در طی مراسم مذهبی در آن عود می سوزانند
جاعودی

بپرس