celebrant

/ˈseləbrənt//ˈselɪbrənt/

معنی: برگذار کننده
معانی دیگر: (در مراسم مذهبی) برگزار کننده، پیشنماز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one who officiates at a religious ceremony, as a priest at communion.

(2) تعریف: anyone who celebrates; celebrator.

(3) تعریف: one who praises someone or something.

جمله های نمونه

1. The celebrant vested himself in the sanctuary.
[ترجمه گوگل]جشن خود را در حرم سپرد
[ترجمه ترگمان]همونجور که کلیسا رو به مخفیگاه وصل کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Bishop Harris was principal celebrant at the mass.
[ترجمه گوگل]اسقف هریس در مراسم عشای ربانی جشن اصلی را بر عهده داشت
[ترجمه ترگمان]اسقف هریس هم در مراسم عشا ربانی، مدیر اصلی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The celebrant receives a medallion which indicates the length of time that person has abstained from alcohol.
[ترجمه گوگل]جشن گیرنده یک مدال دریافت می کند که نشان دهنده مدت زمانی است که شخص از الکل خودداری کرده است
[ترجمه ترگمان]پیش نماز یک مدال دریافت می کند که نشان دهنده طول زمانی است که فرد از الکل خودداری کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The first batch of 132 marriage celebrants was appointed. Marrying couples may engage a civil celebrant to celebrate their marriage anytime anywhere in Hong Kong.
[ترجمه گوگل]اولین دسته متشکل از 132 جشن ازدواج تعیین شد زوج‌های متاهل می‌توانند در هر زمانی در هنگ‌کنگ با یک جشن‌دار مدنی ازدواج کنند تا ازدواج خود را جشن بگیرند
[ترجمه ترگمان]اولین گروه از ۱۳۲ مورد ازدواج منصوب شد ازدواج زوج های ازدواج ممکن است برای جشن ازدواج آن ها در هر زمان در هنگ کنگ، یک پیش نماز مدنی را درگیر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A celebrant gets into the spirit at the Chithirai festival in Madurai, Tamil Nadu. The days-long festival celebrates the wedding of Lord Shiva and the goddess Meenakshi (Lord Vishnu's sister).
[ترجمه گوگل]یک جشن‌دار در جشنواره چیتیرای در مادورای، تامیل نادو، روحیه می‌گیرد این جشنواره چند روزه جشن ازدواج لرد شیوا و الهه میناکشی (خواهر لرد ویشنو) را جشن می گیرد
[ترجمه ترگمان]یک پیش نماز در فستیوال Chithirai در Madurai، تامیل نادو وارد روح می شود این جشن چند روزه عروسی لرد شیوا و الهه Meenakshi (خواهر لرد ویشنو)را جشن می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Festvial are meant to celebrant important times of year.
[ترجمه گوگل]فستیوال ها برای جشن گرفتن اوقات مهم سال است
[ترجمه ترگمان]Festvial به معنای celebrant در زمان مهم سال هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. At no time should the celebrant or any other person officiating or assisting allow hands to swing at the sides or dangle.
[ترجمه گوگل]به هیچ وجه جشن‌گیرنده یا هر شخص دیگری که در حال برگزاری است یا کمک می‌کند نباید اجازه دهد دست‌ها به طرفین تاب بخورند یا آویزان شوند
[ترجمه ترگمان]در هیچ زمانی، پیش نماز و یا هر فرد دیگری که کار می کند یا کمک به دست دادن دست ها در دو طرف و یا آویخته شدن امکان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Celebrant: Let us lift up our hearts!
[ترجمه گوگل]مجری: اجازه دهید قلبمان را بلند کنیم!
[ترجمه ترگمان]کل برانت! Let را بالا ببریم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This notice is given through (name of civil celebrant), Civil Celebrant of Marriages.
[ترجمه گوگل]این اطلاعیه از طریق (نام جشن مدنی)، جشن مدنی ازدواج داده می شود
[ترجمه ترگمان]این اخطار از طریق (نام پیش نماز مدنی)، Celebrant مدنی ازدواج داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Celebrant and Sandy, may you love deeply, laugh heartily, practice patience and smile often.
[ترجمه گوگل]جشن و شنی، باشد که عمیقا عشق بورزید، از ته دل بخندید، صبور باشید و اغلب لبخند بزنید
[ترجمه ترگمان]کل برانت و سندی، ممکن است شما عمیقا عاشق باشید، از ته دل بخندید، صبور باشید و غالبا لبخند بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The wedding celebrant gives a brief welcome and an introductory speech before announcing the bride's entrance.
[ترجمه گوگل]مجری مراسم عروسی قبل از اعلام ورود عروس، خوشامدگویی کوتاه و سخنرانی مقدماتی می کند
[ترجمه ترگمان]ضمن این که ضمن عبور از ورودی عروس، ضمن نشان دادن سخنرانی، ضمن نشان دادن سخنرانی کوتاه، سخنرانی کوتاهی به او می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The bride, groom and celebrant are hoisted up on the enormous crane - accompanied by some 20 guests, strapped into chairs - with their legs dangling mid-air.
[ترجمه گوگل]عروس، داماد و جشن بر روی جرثقیل عظیم الجثه - همراه با 20 مهمان، به صندلی بسته شده اند - در حالی که پاهایشان در هوا آویزان است
[ترجمه ترگمان]عروس، داماد و celebrant بر روی جرثقیل بزرگ بالا کشیده می شوند - همراه با ۲۰ مهمان، که با پاهای اویزان از وسط به صندلی بسته شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Sitting : When sitting the celebrant is still presiding . Therefore, one should sit up straight in chair.
[ترجمه گوگل]نشستن : هنگام نشستن مجری همچنان ریاست دارد بنابراین، فرد باید صاف روی صندلی بنشیند
[ترجمه ترگمان]نشستن: هنگام نشستن، celebrant همچنان ریاست را بر عهده دارد بنابراین، باید یک راست روی صندلی بنشیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The instrument becomes both a means of communication, possessed of clearly defined powers, and an attribute of the celebrant.
[ترجمه گوگل]این ساز هم به وسیله ارتباطی تبدیل می‌شود که دارای قدرت‌های مشخصی است و هم یکی از ویژگی‌های جشن‌دهنده
[ترجمه ترگمان]ابزار هر دو وسیله ای برای برقراری ارتباط، اختیار قدرت تعریف شده روشن، و مشخصه of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برگذار کننده (اسم)
celebrant

انگلیسی به انگلیسی

• priest who performs the eucharist; one who celebrates
a celebrant is a person who performs or takes part in a religious ceremony; a technical term.

پیشنهاد کاربران

می شود به صورت عاقد نیز ترجمه کرد
کشیش یا شخص معتمدی که زوجین را به عقد هم درمی آورد و ازدواج را رسمی اعلام میکند
celebrant ( n ) ( sɛləbrənt ) =a priest who leads a church service, e. g. Bishop Harris was the principal celebrant at the mass. =a person who is celebrating sth, for example at a party
celebrant
برگزار کننده درسته نه برگذار کننده!

بپرس