یک توافق بین دو طرف برای توقف جنگ و مبارزه
آتش بس
مثال:
they had agreed to a ceasefire
انها با یک آتش بس موافقت کردند.
مثال:
انها با یک آتش بس موافقت کردند.
همشون به معنی آتش بس هستند و همشون هم موقتی هستند تا اینکه به یک peace agreement برسن و جنگ end بشه
ceasefire: آتش بس
آتش بس
تعلیق موقت جنگ، معمولاً زمانی که در طی آن مذاکرات صلح انجام می شود.
• The government had failed in numerous attempts to achieve a ceasefire through negotiation.
تعلیق موقت جنگ، معمولاً زمانی که در طی آن مذاکرات صلح انجام می شود.