cease

/ˈsiːs//siːs/

معنی: ایست، توقف، وقفه، ایستادن، گرفتن، متوقف ساختن، موقوف شدن، دست کشیدن
معانی دیگر: باز ایستادن، باز ایستاندن، متوقف شدن یا کردن، دست برداشتن، بند آمدن، پایان دادن یا یافتن، دست برداری، باز ایستی

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: ceases, ceasing, ceased
• : تعریف: to stop or come to an end.
مترادف: discontinue, end, finish, stop, terminate
متضاد: continue, start
مشابه: break, check, conclude, desist, die, halt, keep, let down, let up, pass, suspend

- Will this rain never cease?
[ترجمه عباس شايسته] هیچ وقفه ای تو این بارون نیست ؟
|
[ترجمه گوگل] آیا این باران هرگز قطع نخواهد شد؟
[ترجمه ترگمان] این باران هرگز متوقف نمی شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to stop or bring to an end.
مترادف: conclude, discontinue, leave off, stop, terminate
متضاد: begin, continue, start
مشابه: check, end, halt, kill, quit, suspend

- Cease making that noise right now!
[ترجمه سها] همین حالا از سروصداکردن دست بردار!
|
[ترجمه گوگل] همین الان این سر و صدا را متوقف کنید!
[ترجمه ترگمان] ! دیگه سر و صدا نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: cessation; stopping.
مترادف: break, cessation, discontinuance, halt, stop, surcease
مشابه: check, hesitation, intermission, interruption, letup, pause, suspension

- We are praying for a cease of the hostilities between our country and theirs.
[ترجمه گوگل] ما برای توقف خصومت ها بین کشور ما و کشورشان دعا می کنیم
[ترجمه ترگمان] ما برای توقف دشمنی بین کشورمان و آن ها دعا می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. without cease
بدون وقفه،بی مکث،پی در پی

2. hostilites must cease at once!
خصومت ها باید فورا پایان یابد!

3. upon retirement, they automatically cease to be union members
هنگام بازنشستگی عضویت آنها در اتحادیه خود به خود قطع می شود.

4. when workers retire, they automatically cease to be union members
وقتی که کارگران بازنشسته می شوند،خودبه خود از عضویت در اتحادیه برکنار می گردند.

5. When you cease making war, you can then begin to pacify the small villages which the enemy controls.
[ترجمه گوگل]وقتی جنگ را متوقف کردید، می توانید روستاهای کوچکی را که دشمن کنترل می کند آرام کنید
[ترجمه ترگمان]پس از پایان دادن به جنگ می توانید دهکده های کوچک را که دشمن آن ها را کنترل می کند، آرام کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We cease loving ourselves if no one loves us.
[ترجمه g] ما دوست داشتن خودمان را متوقف میکنیم اگر کسی ما را دوست نداشته باشد.
|
[ترجمه سارا] چنان چه کسی ما را دوست نداشته باشد، ما نیز از دوست داشتن خویش دست می شوییم.
|
[ترجمه گوگل]اگر کسی ما را دوست نداشته باشد از دوست داشتن خود دست می کشیم
[ترجمه ترگمان]اگر کسی ما را دوست نداشته باشد، دیگر دوست نخواهیم داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Cease to struggle and you cease to live.
[ترجمه امیر جی کت] دست کشیدن از مبارزه، دست کشیدن از زندگی است
|
[ترجمه گوگل]دست از مبارزه بردارید و دیگر زندگی نکنید
[ترجمه ترگمان]دیگر مبارزه نکن و دیگر زنده نخواهی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. we cease loving ourselves if no one loves us.
[ترجمه سمیر] ما از دوست داشتن خود دست میکشیم اگر کسی ما را دوست نداشته باشد
|
[ترجمه آیشن] اگر کسی ما را دوست نداشته باشد ما هم از دوست داشتن خود دست میکشیم
|
[ترجمه گوگل]اگر کسی ما را دوست نداشته باشد از دوست داشتن خود دست می کشیم
[ترجمه ترگمان]اگر کسی ما را دوست نداشته باشد، ما خود را دوست نخواهیم داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. ase to struggle and you cease to live.
[ترجمه گوگل]مبارزه کنید و دیگر زندگی نکنید
[ترجمه ترگمان]تلاش برای مبارزه کردن و تو دست از زندگی کردن برداری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The present system of reaping without sowing should cease immediately.
[ترجمه گوگل]سیستم فعلی درو بدون کاشت باید فوراً متوقف شود
[ترجمه ترگمان]سیستم فعلی درو بی علف باید فورا متوقف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Once our services cease to be useful to them, we're expendable.
[ترجمه گوگل]هنگامی که خدمات ما برای آنها مفید واقع نشد، ما قابل مصرف هستیم
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه خدمات ما به درد آن ها بخورد، قابل expendable
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Whether the protests will cease remains to be seen.
[ترجمه گوگل]اینکه آیا اعتراضات متوقف خواهد شد یا خیر باید دید
[ترجمه ترگمان]این که آیا اعتراضات متوقف خواهند شد یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Wonders will never cease.
[ترجمه گوگل]شگفتی ها هرگز متوقف نمی شوند
[ترجمه ترگمان]عجایب هرگز متوقف نمیشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The army must cease military operations above 36 degrees latitude north.
[ترجمه گوگل]ارتش باید عملیات نظامی بالای 36 درجه عرض شمالی را متوقف کند
[ترجمه ترگمان]ارتش باید عملیات های ارتش را در بیش از ۳۶ درجه عرض شمالی متوقف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. These violations of the code must cease forthwith.
[ترجمه گوگل]این نقض قوانین باید فوراً متوقف شود
[ترجمه ترگمان]این نقض قانون باید فورا متوقف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He claims that prejudice against homosexuals would cease overnight if all the gay stars in the country were honest about their sexuality.
[ترجمه گوگل]او ادعا می کند که اگر همه ستارگان همجنس گرا در کشور در مورد تمایلات جنسی خود صادق باشند، تعصب علیه همجنس گرایان یک شبه متوقف می شود
[ترجمه ترگمان]او ادعا می کند که اگر تمام ستاره های همجنس گرا در کشور در مورد تمایلات جنسی خود صادق باشند، تبعیض علیه همجنس گرایان قطع خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Welfare payments cease as soon as an individual starts a job.
[ترجمه گوگل]به محض شروع کار، پرداخت های رفاهی متوقف می شود
[ترجمه ترگمان]پرداخت های رفاهی به محض شروع یک شغل، متوقف می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Menstruation may cease when a woman is anywhere between forty-five and fifty years of age.
[ترجمه گوگل]زمانی که زن بین چهل و پنج تا پنجاه سال سن داشته باشد، قاعدگی ممکن است متوقف شود
[ترجمه ترگمان]ممکن است زمانی که زنی بین چهل و پنج سال و پنجاه سال سن دارد توقف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. They voted to cease strike action immediately.
[ترجمه گوگل]آنها به توقف فوری اعتصاب رای دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها به توقف فوری اقدام رای دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ایست (اسم)
stop, cessation, suspension, interval, standstill, stay, stand, halt, cease, close, period, timeout, caesura, flag stop, torpidity, stoppage

توقف (اسم)
stop, cessation, suspension, pause, stay, stand, cease, close, syncope, flag stop, holdback, tarriance, stopple

وقفه (اسم)
suspension, abeyance, break, pause, interval, hiatus, standstill, cease, paralysis, stick, gap, station, timeout, caesura, chasm, jib, deadlock, desuetude

ایستادن (فعل)
stop, abide, stand, halt, cease

گرفتن (فعل)
snatch, grab, cease, take, receive, obtain, hold, assume, engage, capture, pickup, catch, kindle, gripe, nail, educe, detract, devest, enkindle, obturate, wed

متوقف ساختن (فعل)
stop, cease, lay off, discontinue

موقوف شدن (فعل)
cease

دست کشیدن (فعل)
resign, cease, desist, demit

انگلیسی به انگلیسی

• stop, halt, break
stop, halt
if something ceases, it stops happening; a formal word.
if you cease to do something, you stop doing it; a formal word.
to cease something that is being produced or provided means to stop producing or providing it; a formal word.

پیشنهاد کاربران

از . . . دست برداشتن
Cease = stop
توقف
Ceasefire = آتش بس
تویه game زیاد میشنوید ceasefire - ceasefire
متوقف کردن
موقوف کردن، قطع کردن عملیات، بند آمدن، تمام کردن، متارکه کردن، ایستادن، موقوف شدن، دست کشیدن، گرفتن، وقفه، ایست، توقف، علوم نظامی: قطع کردن
Cease the time: دم را دریاب
Pierre ceased keeping a diary, avoided the company of the Brothers
پییر دیگر به نوشتن یادداشت های روزانه خود نمی پرداخت و از رفت و آمد با برادران فراماسون پرهیز می کرد.
And when the breeze ceased, the blackness seemed to weigh upon Decoud like a stone.
...
[مشاهده متن کامل]

و هنگامی که باد بند آمد، سیاهی محیط مانند یک سنگ سینه دیکود را فشرد.

cease ( v ) ( sis ) =to stop happening or existing; to stop sth from happening or existing, e. g. He ordered his men to cease fire. The company ceased trading in June.
cease
متوقف شدن یا کردن
CEASE به معنای متوقف کردن کاری هست که ما تو فارسی هم ازش استفاده میکنیم
مثلا یکی داره صحبت میکنه بهش میگیم سیس ، طرف صحبت کردنو متوقف میکنه. . .
بااین نشونه که گفتم برید حالشو ببرید . . .
Example:Without Tesla and his inventions, the wheels of industry would cease to turn
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : cease
✅️ اسم ( noun ) : cessation / ceaselessness
✅️ صفت ( adjective ) : ceaseless
✅️ قید ( adverb ) : ceaselessly
Ceases : دست کشیدن ، کنار گذاشتن
. He ceases to worry about the outcom
توقف
دست کشیدن،
cease to verb
در این حالت معنی دیگر را میدهد مثلاً او دیگر به تماس هایش پاسخ نداد و فعل جمله منفی ترجمه می شود.
He ceased to answer her calls
stop = cease ( cease is very formal ) = end
کنار گذاشتن
متوقف شدن
متوقف شدن، باز ایستادن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس