cavity

/ˈkævəti//ˈkævɪti/

معنی: سوراخ، کرم خوردگی دندان، حفره، گودال، کاواک، کاوی
معانی دیگر: کاواکی، پوکی، گودی، چال، مغاک، فضای خالی، کاوگاه، تهینه، (دندان پزشکی) کرم خوردگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: cavities
مشتقات: cavitied (adj.)
• : تعریف: a hollow or hollowed-out place.
مترادف: chamber, concavity, excavation, hole, hollow
مشابه: alveolus, bowl, cave, cavern, crater, dent, indentation, lactation, mine, opening, pit, pock, pocket, scoop

- a cavity in the ground
[ترجمه گوگل] یک حفره در زمین
[ترجمه ترگمان] حفره ای در زمین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- dental cavities
[ترجمه گوگل] حفره های دندانی
[ترجمه ترگمان] cavities دندان پزشکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. body cavity
حفره ی بدن،تن خال

2. cranial cavity
کاواکی کاسه ی سر،حفره ی جمجمه ای

3. glenoid cavity
حفره ی کاسه ای

4. tooth cavity
کرم خوردگی دندان

5. uterine cavity
کاواک زهدانی،حفره ی رحم

6. the nasal cavity
حفره ی بینی

7. water enters the cavity at one end and is expelled at the other
آب از یک طرف گودال وارد و از طرف دیگر بیرون ریخته می شود.

8. dr. jamsheed filled the cavity in my tooth
دکتر جمشید کرم خوردگی دندان مرا پر کرد.

9. Put herbs inside the body cavity of the fish.
[ترجمه گوگل]گیاهان را داخل حفره بدن ماهی قرار دهید
[ترجمه ترگمان]گیاهان را در حفره بدن ماهی قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To sweeten your oral cavity, you can have a piece of chewing gum.
[ترجمه گوگل]برای شیرین کردن حفره دهان خود می توانید یک تکه آدامس داشته باشید
[ترجمه ترگمان]برای شیرین کردن حفره دهانی، می توانید آدامس جویدن آدامس داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If you have cavity walls, insulate them.
[ترجمه کیانا رجایی] اگر دیواره حفره ای دارید آن را پر ( منظور از پر کردن همان پر کردن حفره بوسیله ماده دندان پزشکی است ) کنید
|
[ترجمه گوگل]اگر دیوارهای حفره ای دارید، آنها را عایق کنید
[ترجمه ترگمان]اگر دیواره ای حفره دارید، آن ها را نادیده بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Deep inside the cavity was a small, dark chamois bag with a draw-string neck.
[ترجمه گوگل]در اعماق حفره یک کیسه چوبی کوچک و تیره با یقه نخی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]درون حفره یک کیسه چرمی کوچک و کوچک با گردنی کشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There was a cavity beneath with a string of pearls in it.
[ترجمه گوگل]زیر آن حفره ای بود که رشته ای از مروارید در آن بود
[ترجمه ترگمان]یک حفره پایین تر از یک گردن بند مروارید در آن دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mr O'Sullivan filled an enormous cavity completely painlessly, while a video screen showed a blow-up of the tooth being worked on.
[ترجمه گوگل]آقای O'Sullivan یک حفره عظیم را کاملاً بدون درد پر کرد، در حالی که یک صفحه ویدئویی نمایانگر ضربه زدن به دندان در حال کار بود
[ترجمه ترگمان]آقای سالیوان یک گودال بزرگ را کاملا بدون درد پر کرد، در حالی که یک صفحه ویدئویی نشان دهنده ضربه ای بود که بر روی آن کار گذاشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The stomach was then returned to the abdominal cavity and the wound covered with a moistened cotton wool pad.
[ترجمه گوگل]سپس معده به حفره شکمی برگردانده شد و زخم با یک پد پشمی مرطوب پوشانده شد
[ترجمه ترگمان]سپس شکم به حفره شکمی بازگشت و زخم با یک پد مرطوب کننده پنبه پوشانده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. It was a cavity made by the tumbling together of several large boulders, and roofed by the encroaching undergrowth.
[ترجمه گوگل]این حفره ای بود که از غلتیدن چندین تخته سنگ بزرگ به هم ایجاد شده بود و زیر درختان متجاوز سقف آن را پوشانده بود
[ترجمه ترگمان]این گودال توسط چندین تخته سنگ بزرگ ساخته شده بود که توسط چندین تخته سنگ بزرگ ساخته شده بود و با سقف برخورد کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سوراخ (اسم)
outage, aperture, orifice, hole, opening, perforation, puncture, bore, cave, leak, cavity, columbarium, pigeonhole, eyelet, mesh, foramen, peck, tap hole

کرم خوردگی دندان (اسم)
caries, cavity

حفره (اسم)
hollow, hole, grave, cell, ditch, trench, pit, cavern, delve, socket, cavity, fossa, fovea, gutter, sinus, lacuna, loculus, pothole

گودال (اسم)
hole, swag, grave, trench, pit, cavern, puddle, cavity, sinkhole, fossa, fosse, fovea, vesicle, sinus, graben

کاواک (اسم)
hollow, cavity

کاوی (اسم)
cavity, concavity

تخصصی

[عمران و معماری] حفره - فضای خالی - مجوف
[دندانپزشکی] حفره، گودال، حفره یا ناحیه پوسیده در یک دندان، کرم خوردگی!! دندان
[برق و الکترونیک] حفره
[زمین شناسی] گودال، حفره، کاواک، محفظه الف) یک کاواک محلولی در یک غار آهکی. ب) یک کاواک کوچک در گدازه حفره دار.
[ریاضیات] فضای خالی، گودی، حفره ی داخلی، محفظه، حفره
[پلیمر] حفره، محفظه
[آب و خاک] گودال، حفره

انگلیسی به انگلیسی

• hole, empty space; caries, tooth decay (pathology)
a cavity is a small space or hole in something solid.

پیشنهاد کاربران

سوراخ، حفره، فضای خالی
Trees with many cavities are extremelyimportant habitats for insects predators . . .
در زبانهای باستانی پارسی و لری واژگان کهن وآریایی�اشکفت، eshkaft, کاو، کاویدن� به معنی غار، حفره، گودال، گودی، چال، کندن وکاویدن، منفذ، . . � است. این واژگان کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . )
...
[مشاهده متن کامل]
شده وبه صورت �کیویتیcavity� به معنی سوراخ، کرم خوردگی دندان و حفره، گودال، گودی. . . با اندکی تفکر میبینیم که همه این معانی باهم مرتبط هستند. رجوع شود بهcave.

خرابی دندان، صرفا توخالی و سوراخ بودن دندان منظور هست
فضای خالی
در دستگاه تزریق پلاستیک: بخش ثابت قالب
Core: بخش متحرک قالب
✅ واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : cavit/y ✅ تلفظ واژه: KAV - i - ti ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: حفره، گودال ✅ اجزاء و عناصر واژه ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) در پزشکی : sinus/o, ventricul/o
✅ توضیح و تفسیر انگلیسی: empty space
[پزشکی] حفره، گودال
تخریب ( معدن )
خرابی دندان
محفظه
ظرفیت ، گنجایش
cavity ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: حفره 1
تعریف: هر فضای توخالی در درون بدن یا در یکی از اندام ها که ممکن است طبیعی یا آسیب شناختی باشد
پوسیدگی. کرم خوردگی
روی بعضی از خمیردندونا نوشته cavity fighter
کرم خوردگی دندان
my dentist said I have a cavity which will have to be treated
دندان پزشکم گفت که من یک کرم خوردگی دارم که باید درمان شود🔶
Optical Cavity همان تشدید کننده نوری یا کواک نوری در بحث نانواپتیک می باشد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس