فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: cavils, caviling, caviled
حالات: cavils, caviling, caviled
• : تعریف: to make petty criticisms or objections; carp (usu. fol. by "at" or "about").
• مترادف: carp, nitpick, pick, quibble
• مشابه: bicker, crab, haggle, nag, niggle
• مترادف: carp, nitpick, pick, quibble
• مشابه: bicker, crab, haggle, nag, niggle
- He tried to discuss his plans with his father in private, knowing his mother's tendency to cavil.
[ترجمه گوگل] او سعی می کرد در خلوت برنامه های خود را با پدرش در میان بگذارد، زیرا می دانست که مادرش به فحشا گرایش دارد
[ترجمه ترگمان] او سعی کرد درباره برنامه های خود با پدرش در بخش خصوصی صحبت کند و از تمایل مادرش به cavil خبر داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او سعی کرد درباره برنامه های خود با پدرش در بخش خصوصی صحبت کند و از تمایل مادرش به cavil خبر داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Senators of the opposite party caviled at the plan put forward by the junior senator.
[ترجمه گوگل] سناتورهای حزب مقابل از طرح ارائه شده توسط سناتور جوان انتقاد کردند
[ترجمه ترگمان] سناتورها از حزب مخالف که در این نقشه کار می کنند، از طرف سناتور سوم به جلو حرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] سناتورها از حزب مخالف که در این نقشه کار می کنند، از طرف سناتور سوم به جلو حرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to raise petty objections to; quibble about.
اسم ( noun )
مشتقات: cavilingly (adv.), caviler (n.)
مشتقات: cavilingly (adv.), caviler (n.)
• : تعریف: a petty and irritating objection.
• مترادف: quibble
• مشابه: beef, bellyache, bitch, gripe
• مترادف: quibble
• مشابه: beef, bellyache, bitch, gripe