cave

/ˈkeɪv//keɪv/

معنی: سوراخ، غار، غول، مغاره، کاو، مجوف کردن، فرو ریختن، در غار جا دادن، حفر کردن، مقعر کردن
معانی دیگر: اشکفت، مغار، کف، گریشنگ، کریشک، غار کندن، در غار اکتشاف کردن، غار گردی کردن، تسلیم شدن، اجابت کردن، سر فرود آوردن، مجوف، مقعر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a natural hollow or series of hollows in the earth, esp. one with an opening in a hillside or cliff.
مترادف: cavern, cove, grotto
مشابه: burrow, cavity, den, hollow, mine, underground

(2) تعریف: an underground storage chamber, esp. a wine cellar.
مترادف: cellar, wine cellar
مشابه: basement, chamber, grotto, vault
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: caves, caving, caved
• : تعریف: to hollow out.
مترادف: burrow, cavern, excavate, hollow out, tunnel
مشابه: dig, hollow, mine, trench
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: cavelike (adj.)
عبارات: cave in
• : تعریف: to explore caves.
مترادف: spelunk

جمله های نمونه

1. cave dwelling was one of the aspects of the childhood of civilization
غارنشینی یکی از جنبه های نوپایی (طفولیت) تمدن بود.

2. cave in
1- فرو ریختن

3. a cave represented home to them
برای آنها غار به منزله ی خانه بود.

4. rude cave drawings
نقاشی های بدوی درون غار

5. the cave had many signs indicating human occupancy
غار دارای نشانه های فراوانی حاکی از سکونت انسان بود.

6. the cave winds deep into the mountain
غار بطور مارپیچ به درون کوه می رود.

7. this cave shows evidence of human occupation
این غار دارای نشانه هایی از سکونت انسان است.

8. in a cave you can hear the echo of your own voice
در غار می توانی پژواک صدای خود را بشنوی.

9. the mouth of a cave
دهانه ی غار

10. he came forth from the cave and into the sunlight
او از غار درآمد و در آفتاب قرار گرفت.

11. his voice reverberated in the cave
صدای او در غار پیچید.

12. to house up in a cave for a week
یک هفته در غاری منزل کردن

13. he shined his torch into the cave
نور مشعلش را توی غار انداخت.

14. in the obscure corners of the cave
در گوشه های تاریک غار

15. the giant's roars resonated in the cave
نعره های غول در غار طنین افکن شد.

16. parviz knows all the windings of the cave
پرویز به همه ی پیچ و خم های غار آشنا است.

17. the old hermit who lived in a cave and prayed day and night
معتکف پیری که در غار زندگی می کرد و شب و روز عبادت می نمود.

18. they found those ancient manuscripts in a cave
آن نسخه های خطی قدیمی را در یک غار پیدا کردند.

19. they walled up the entrance to the cave
آنها مدخل غار را تیغه کشیدند.

20. he then breaks jail and holes up in a cave
سپس او از زندان فرار کرده و در غاری پنهان می شود.

21. it was raining; therefore, we found refuge in a cave
باران می آمد لذا به غاری پناه بردیم.

22. they were committing highway robbery and hiding their pillage in a cave
آنان راهزنی می کردند و اموال چپاول شده را در غار پنهان می نمودند.

23. those who were of a mind to fight went out of the cave
آنهایی که تصمیم به جنگیدن گرفته بودند از غار خارج شدند.

24. The guide flashed a light into the cave.
[ترجمه گوگل]راهنما نوری به داخل غار زد
[ترجمه ترگمان]راهنما چراغ درون غار را روشن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. The little boy was chambered in a narrow cave.
[ترجمه گوگل]پسر کوچک در یک غار باریک محبوس شده بود
[ترجمه ترگمان]بچه کوچک در غاری باریکی فرورفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. The cave descends to a depth of 340 feet.
[ترجمه گوگل]این غار تا عمق 340 فوتی فرود می آید
[ترجمه ترگمان]غار تا عمق حدود ۴۵ متری پایین می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. The shot echoed through the cave.
[ترجمه گوگل]صدای شلیک از داخل غار پخش شد
[ترجمه ترگمان]گلوله در غار طنین انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Suddenly a rabbit sprang out of its cave.
[ترجمه گوگل]ناگهان خرگوشی از غار خود بیرون آمد
[ترجمه ترگمان]ناگهان خرگوشی از غار بیرون جست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. The entrance to the cave was infilled by the landowner.
[ترجمه گوگل]ورودی غار توسط صاحب زمین پر شد
[ترجمه ترگمان]مالک به غار نزدیک شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. The cave is difficult of access.
[ترجمه گوگل]دسترسی به غار سخت است
[ترجمه ترگمان]غار به سختی دسترسی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سوراخ (اسم)
outage, aperture, orifice, hole, opening, perforation, puncture, bore, cave, leak, cavity, columbarium, pigeonhole, eyelet, mesh, foramen, peck, tap hole

غار (اسم)
den, hole, crypt, bay tree, cave, cavern, grotto, grot, laurel tree

غول (اسم)
hole, ear, cave, cavern, corral, bogy, giant, ogre, colossus, ghoul, gargantua, bugaboo, hobgoblin

مغاره (اسم)
cave, cavern

کاو (اسم)
cave, concave

مجوف کردن (اسم)
cave

فرو ریختن (فعل)
founder, cave, disintegrate, crumble, collapse, pour down, fall in, fall to pieces, tumble down

در غار جا دادن (فعل)
cave

حفر کردن (فعل)
excavate, grave, cave, delve, gull

مقعر کردن (فعل)
cave

تخصصی

[عمران و معماری] شکفت - غار
[معدن] تخریب (معادن زیرزمینی) - غار (زمین شناسی فیزیکی)
[] غار

انگلیسی به انگلیسی

• natural underground tunnel, hollow opening in the ground
collapse, cease to resist, submit; cause to collapse
a cave is a large hole in the side of a cliff or hill, or under the ground.
when a roof or wall caves in, it collapses inwards.
if you cave in, you suddenly stop arguing or resisting.

پیشنهاد کاربران

کاویدن، کندوکاو، جُستن
تفاوت هایcave و hole
- Cave ( غار ) : Cave یک حفره طبیعی و عمیقه که معمولاً اتاق های بزرگتر و پیچ وتاب های بیشتری داره و می تونه به عنوان محل سکونت یا پناهگاه موجودات زنده هم استفاده بشه. غارها معمولاً توسط فرآیندهای طبیعی یا زمین شناسی مثل آب و باد ایجاد می شن.
...
[مشاهده متن کامل]

- Hole ( حفره ) : Hole یک حفره کوچیکتر و فضای کوچکتر و تنگتره تا cave. اغلب hole ها موقتی هستند و معمولاً توسط عوامل خاص مانند حیوانات کندوکاو یا فرآیندهای آب و باد ایجاد می شن. Hole ممکنه عمیق باشه اما معمولاً به حفره ای که به یک غار تبدیل نشده، اشاره می کنه.
در کل، اصطلاح "cave" به حفره های بزرگتر و پیچیده تری که به عنوان زندگی واره یا محل زندگی برخی موجودات استفاده می شوند، اطلاق می شود در حالی که "hole" معمولا به حفرات کوچکتر و کمتر اعماقی اشاره دارد که از این حیث اهمیت اجتماعی کم تری دارند.
منبعCHATGPT4. 00

در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�اشکفتeshkaft� به معنی غار است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه صورت �کیوcave� به معنی، غار، غارکندن، کاویدن، کند کاو، حفرکردن، و. . . درزبان
...
[مشاهده متن کامل]
انگلیسی به کار میرود. در واقع اشکفتeshkaft> کیوcaveشده در اینجا قسمت اول حذف شده وقسمت دوم �کفت، kaft� تبدیل به �کیوcave� شده یعنی تبدیل ف با واو که تبدیلی رایج در زبانهای ایرانی وآریایی است وحذف ت آخر یعنی کفت> کیوcave. واژه کهن �کاو� به معنی کاویدن نیز همریشه با این واژگان کهن است. این واژه وارد زبان عربی شده وبه صورت�کهف� به کار میرود، اصحاب کهف، غار آنجلس. واژه های، �شکافتن�، �شکوفه ( در گل ودرخت�، �شکوفایی ( رشد، پیشرفت ) �شکافت ( هسته ای و. . . ) وبازشدن�، �اشکفت ( غار ) ، �شکاف و درز�، همگی هم معنی وهمریشه هستند وبا هم مرتبط هستند. در زبان لری و لکی واژه کهن �مرmer� برای غار هم به کار میرود که مفصل توضیح خواهم داد و واژه ای آریایی است.

cave ( n ) ( keɪv ) =a large hole in the side of a hill or under the ground, e. g. the mouth ( the entrance ) of the cave
cave
I can't believe you caved
باورم نمیشه کوتاه اومدی
دالان
همچنین واژه یِ - کاواک - هم معنی با - کاو - می باشدو همانندی با cave دارد.
- کاو - درفارسی به معنای - گود و فرورفته وچاله ومغاک و چیز فرو رفته می باشد و با این واژه انگلیسی همانندی داردزیرا هر2زبان ازریشه هندواروپایی هستند مخالف این واژه - کوژ - می باشد درزبانهای آذری کشورمان غار را - کویل - و در زبانهای شمال کشورمان غار را - اُسکول - گویند
A large hole in the side of a mountain
غار
سوراخ
هزارتو
معانی انگلیسی:
۱ - a natural underground chamber in a hillside or cliff. ( اسم )
۲ - explore caves as a sport. ( فعل )
۳ - capitulate or submit under pressure; cave in. ( فعل )
جا زدن، پیچوندن
مثال:
I'm sorry I didn't come to the trip as I promised to do so. But
the others caved on the trip too.
معنی فارسی : غار
معنی انگیلیسی رو لطفا بگید
واژه انگلیسی cave به معنی "غار " در زبان های :
آلمانی Hōhle ، اسپانیاییcueva ، پرتغالی caverna ؛ترکی : کئهول یا mağara، عربی kahf ( کهف ) ، لاتین caverna ، نروژی hule ، هلندیgrot آمده است .
واژه انگلیسیcave با واژه عربیkahf ( کهف ) و فارسی کاویدن و کندن فارسی سنجیدنی است .
تسلیم شدن، کوتاه آمدن
Give in
Suddenly stop opposing
کوتاه امدن
قانع شدن ( در جملات مجهول )
تسلیم شدن، اجابت کردن
Big hole
A hallow place under the ground or in the side of a mountain
غار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس