گرفتار موضوعی شدن ، غرق و محو در چیزی شدن
... [مشاهده متن کامل]
ناخواسته درگیر کاری شدن و در موقعیتی قرار گرفتن
He got caught up in the demonstrations and got arrested.
Sorry I’m late – I got caught in traffic.
محو چیزی شدن، غرق چیزی شدن
Try not to get too caught up in the moment.
محو چیزی شدن، غرق چیزی شدن
گرفتار شدن، در بحر چیزی فرو رفتن، غرق/مستغرق/شیفته/مسحور/محو چیزی شدن
ناخواسته درگیر شدن، بی اطلاع درگیر موضوعی شدن