به پیسی افتادن
به پیسی خوردن
کم آوردن ( معمولا مالی و . . . )
به پیسی خوردن
کم آوردن ( معمولا مالی و . . . )
نداشتن چیزی به ویژه پول یا چیزی که شدیدا مورد نیازتان است / موجود نبودن:
I needed eggs for my cake, but I was caught short
He needs some money to pay for the meal, he is caught short quite often
ریدن، دشویی کردن
مترادف call of nature
مترادف call of nature